به او بگویید دوستش دارم حتی اگر کوچه باغ آشنایی را دیگر با من قدم نزند به او بگویید دوستش دارم حتی اگر لحظه های خاطره را دیگر با من ورق نزند *** به او بگویید دوستش دارم... و دوست داشتنم را نقاشی کرده ام و نگاه دوست داشتنم را تا اشتیاق غربتش رنگ عشق زده ام به او بگویید دوستش دارم... و صدای دوست داشتنم را تا حکایت هر چه رفت نقش خاطره زده ام به او بگویید دوستش دارم... تا دلم جز او برای کسی تنگ نشود و قطره قطره نفسهایم برای او باشد به او بگویید دوستش دارم... و دوست دارم از پنجره تنهای دلم تمام گل سرخ های باغ را به یاد او عاشق شوم نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:49 صبح
نظرات دیگران() لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|