به خاطر آور ، که آن شب به برم
گفتی که : بی تو ، ز دنیا بگذرم کنون جدایی نشسته بین ما پیوند یاری ، شکسته بین ما گریه می کنم با خیال تو به نیمه شب ها رفته ای و من بی تو مانده ام غمگین و تنها بی تو خسته ام دل شکسته ام اسیر دردم از کنار من می روی ولی بگو چه کردم رفته ای و من آرزوی کس به سر ندارم قصه ی وفا با دلم مگو باور ندارم نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/24 و ساعت 5:57 عصر
نظرات دیگران() لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|