سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامک از دیار خنده ((: 

برای اینکه به کسی توهین نشه از به کار بردن اسامی اقشار مختلف جامعه معذوریم

-به یه مرده می گن: می تونی جسم شفاف رو تعریف کنی؟ مرده میگه: بله خب معلومه هر چیزی که بشه از این طرف اون طرفش رو هم دید. می گن آفرین می تونی یه مثال هم بزنی؟ می گه: بله مثل نردبان

-یه مرده داشته خیار پوست می کنده تو دلش می گه کاش توش موز باشه

-یه نفر می ره داروخانه چشمش به یه شیشه الکلی می افته که جنین توش بوده. می پرسه ببخشید این ترشی بچه ها چنده؟

- مرده می ره بالا درخت چنار بهش می گن اون بالا چی کار می کنی؟ میگه دارم توت می خورم میگن الاغ این درخت چناره میگه الاغ خودتی توت تو دستمه!

-خسیسه می ره خونه به زنش می گه امروز جون یکی رو نجات دادم. زنش می گه: چه طوری؟ میگه: یک گدا گفت اگه هزار تومان به من بدی از خوشحالی میمیرم. منم بهش ندادم!

- به مرده می گن نظر شما راجع به ازدواج فامیلی چیه؟ میگه: چیز خوبیه. ازدواج های خونواده ما همشون فامیلی فامیلی بودن. مثلا داییم زن داییم رو گرفت. عموم زن عموم رو گرفت. همین بابامم با مامانم ازدواج کرده!

-مرده میگه عجب خر تو خریه من سه بار رفتم سربازی هیچکس نفهمید

- مرده میره پیتزا بخره به فروشنده میگه: داداش ?? قسمتش کن. فروشنده می گه واسه چی؟ مرده می گه آخه دفعه پیش ? قسمت کردی سیر نشدم

-مرده کیسه سیمان رو گذاشته بود پشت گردنش میبرد ازش می پرسن چرا با فرغون نمی بری؟ میگه دفعه قبل که با فرقون بردم تایرش گردنمو اذیت میکرد


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/25 و ساعت 9:59 صبح
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ک................س
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا