ساعت گیج زمان در شب عمر
میزند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من.
لحظه ام پر شده از لذت
یا به زنگار غمی آلوده است.
لیک چون باید این دم گذرد
پس اگر می گریم گریه ام بی ثمر است.
و اگر می خندم خنده ام بیهوده است.
دنگ.....دنگ.....
لحظه ها می گذرد.
آنچه بگذشت نمی آید باز.
قصه ای هست که هرگز دیگر نتواند شد آغاز.
مثل اینست که یک پرسش بی پاسخ
بر لب سرد زمان ماسیده است.
تند بر می خیزم
تا به دیوار همین لحظه که در آن همه چیز
رنگ لذت دارد آویزم.
آنچه می ماند از این جهد به جای
خنده ی لحظه ی پنهان شده از چشمانم.
و آنچه بر پیکر او می ماند نقش انگشتانم.
دنگ.....
فرصتی از کف رفت.
قصه ای گشت تمام.
لحظه باید پی لحظه گذرد
تا که جا گیرد در فکر دوام
این دوامی که درون رگ من ریخته زهر
وا رهانده از اندیشه ی من رشته ی حال
وز رهی دور و دراز
داده پیوندم با فکر زوال.
پرده ای می گذرد
پرده ای می آید
می رود نقش پی نقش دگر
رنگ می لغزد بر رنگ.
ساعت گیج زمان در شب عمر
میزند پی درپی زنگ.
دنگ.....دنگ......دنگ......

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 1:39 عصر
نظرات دیگران()
در این ویرانه سامانی...که کس کس را نمیداند ...
دلم از درد میمرد ...تنم از غصه مینالد
مرا در کنج رویایم دگر تاب و توانی نیست...
دلم پرواز میخواهد... که رنگ تازه ای دارد
تو هم این قلب ویران را به کنج غصه ها منشان...
که مرغ سینه ما را سرای دیگری باید
مرا در آبی روحم هزاران بال پرواز است
بیا بگذار مرغ دل پر پرواز بگشاید

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 1:38 عصر
نظرات دیگران()
گفت و گو با زهرا اشراقی،نوه آیه الله خمینی
محمدرضا نسب عبداللهی: نوه امام خمینی (ره) تازه از مراسم تشییع احمد بورقانی بازگشته بود که گفت وگویم
با او آغاز شد.در ابتدای مصاحبه از او درباره یکی از آرزوهایش پرسیدم.زهرا
اشراقی چند سال پیش در گفت وگویی با نیویورک تایمز گفته بود:«آرزوی من
داشتن زندگی آرام فارغ از سیاست است.»شاید بتوان دلیل این آرزو را در جواب
او به «الن اسکیولینو» گزارشگر نیویورک تایمز جستجو کرد:«فکر می کردم می
شود وضع را عوض کرد. اما حالا، به این نتیجه رسیده
ام که فقط یک طرز فکر می تواندحکومت کند.می ترسم تلفن هایمان را گوش
بدهند،تمام زندگی ام را در جنگ های سیاسی گذرانده ام. حالا فقط منتظرم که
شوهرم از سیاست بیرون بیاید.»اما حالا که همسرش، محمدرضا خاتمی نه دارای
مسوولیت سیاسی است و نه دبیر کل حزب مشارکت، اما باز زهرا اشراقی به
آرزویش دست نیافته است.
- خانم اشراقی داشتن زندگی فارغ از سیاست برایتان همچنان یک آرزو باقی مانده است؟
البته
آدم یک وقت هایی بدش نمی آید چیزی را که ندارد،تجربه کند. ولی من فکر نمی
کنم هیچ وقت بتوانم به آن دست پیدا کنم. چون به هر حال سیاست جزیی از
وجودمان و جزیی از زندگی همیشگی است که فکر نمی کنم بتوانم منفک از آن
باشم. دلم می خواست که تجربه کنم تا ببینم چه لذتی دارد؛ لذتی دارد یا
ندارد. ولی فکر نمی کنم بتوان هیچ وقت به آن برسم . هر چند که شاید
(زندگی) فارغ از سیاست برای من دیگر زندگی نباشد. چون که زندگی ام با
سیاست شکل گرفته و جدا شدن از آن برایم ممکن است سنگین باشد.
- پس همین دغدغه های سیاسی است که سبب شده مسئولیت ستاد جوانان ائتلاف اصلاح طلبان را بر عهده بگیرید؟
زندگی
سیاسی فقط ملزم به این نیست که شما پست یا منصب سیاسی داشته باشید. سیاسی
فکر کردن و سیاسی زندگی کردن مدلش با اینکه بخواهی به دولت ورود پیدا
کنید، فرق می کند. همچنان که خودم هیچ وقت ورود به دولت نداشته ام به غیر
از چند سالی که همسرم دارای مسوولیت بود. در نتیجه
سیاست دغدغه همیشگی ام است. زندگی سیاسی نه تنها دغدغه من بلکه دغدغه
روزانه میلیون ها نفر دیگر نیز است.
- دغدغه
شما در حال حاضر به نظر می رسد بیشتر متوجه اتفاقاتی است که در آستانه
انتخابات مجلس رخ داده،حتا آنچه را که اصلاح طلبان با آن مواجه شده
اند،عادی دانسته اید.این طور نیست؟
قطعا؛هر
کسی با دولت و آقای احمدی نژاد آشنایی داشته باشد پیش بینی چنین اتفاقی را
می کرد. یعنی فکر دولت همین است. فکر دولت این است که هر کس که غیر از آن
فکر می کند او را بزند. همچنان که در نیروهای راست خیلی ها را زدند.حتا
نیروهایی را که خیلی سیاسی نبودند ولی شانس برنده شدنشان در یک شهر بیشتر
از نیروهای دولت بود، آنها را هم رد صلاحیت کردند. یعنی به صلاحیت افراد
نگاه نمی کنند بلکه دولت نگاه می کند که در آن شهر هر کسی که آرای او
بالاتر از رای نیروهای دولت است او را می زند و هیچ بهانه ای هم ندارد.
- دلیل رد صلاحیت ها را در چه می دانید؟
هیچ
دلیل موجهی ندارند. نیروهایی که انقلاب و جمهوری اسلامی را به وجود آوردند
و یاران درجه یک امام بودند (که من می توانم تک تک آنها را اسم ببرم)
کسانی از نزدیکترین یاران امام بودند و در انقلاب نقش اساسی داشتند؛رد
صلاحیت شدند. امام که به تنهایی نمی توانست انقلاب کند. امام یک نیرو و
عقبه ای برای انقلاب داشت. بنابراین دقیقا دولت آقای احمدی نژاد کسانی را
رد صلاحیت کرد که همه از یاران وفادار امام بودند. من نمی دانم چطور ایشان
در مرقد امام می گوید که ما به تمام آرمان های امام می خواهیم وفادار
باشیم.بی وفایی بیشتر از این حد که تمام یاران و دوستان امام رد صلاحیت
شدند.
- با این وضع آیا می توانید به تشکیل اقلیت قدرتمند در مجلس هشتم امیدوار باشید؟
اگر
باقی مانده ها را شورای محترم نگهبان رد نکند و ما حتا دو سه نیرو هم اگر
داشته باشیم که جلوی سقوط ایران را بگیرد و فریاد بزنند، باز هم خوب است.
ایرانی را که 8 سال جنگ داشتیم، شهید دادیم، تحریم داشتیم، بدبختی های
زیادی را داشتیم،از لحاظ مسایل اقتصادی مشکلات زیادی داشتیم و حالا که
ایران در زمان دولت آقای خاتمی داشت به جایی می رسید و وزنه ای می شد، نمی
شود کشور را به دست دولت متحجر داد تا همه چیز عقب گرد داشته باشد.
- اصلاح
طلبان از رایزنی با مقامات عالیرتبه نظام برای برگشت کاندیداهای رد صلاحیت
شده به انتخابات سخن می گویند.به نتیجه این رایزنی ها تا چه حد می توان
امیدوار بود؟
من به هیچ وجه به این دولت امید ندارم.اصلا رایزنی فایده ای ندارد.
- منظورم رایزنی با دولت نبود بلکه با مراجع بالاتر...
به نظر من بالاترین مقام دولت است.
- بر چه مبنایی معتقدید که دولت بالاترین مقام است؟
علتش
این است که دولت خودش آمد ردصلاحیت ها را در دست گرفت. برای اینکه حتا به
مقامات بالاتر اعتمادندارد. چون اگر دست مقامات بالاتر بود ما به این حد
ردصلاحیت گسترده نداشتیم. دولت در واقع می خواهد بگوید که من بیشتر از
قدرت حاکم هستم که اینگونه هم است و به نظر من بالاترین قدرت دولت است.
- پیشنهاد شما چیست،عقب نشینی یا ایستادگی؟
برای
چه عقب نشینی کنیم.ما هر طور شده یک نماینده را به مجلس می فرستیم. نظر
شخصی من این است ما اگر بتوانیم باید یک نفر را هم بفرستیم.

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 12:11 عصر
نظرات دیگران()
دوستی مثل ایستادن روی سیمان خیس است.هر چه بیش تر بمانی رفتنت سخت تر می شود و اگر
رفتی جای پاهایت برای همیشه به جا می ماند

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 12:7 عصر
نظرات دیگران()
عشق من یادم کن گاهی
که به دل دارم آهی تو که ازدردم آگاهی
یه دنیا یه دنیا یه دنیا عاشقم من
بدون که به عشقت صادقم من
تو مست خویش و من مست عشقم
اگه نباشی می میرم بیا که عمر ازسر گیرم
تااااااا هستم با یادت شادم
آخه دل بر تو دادم دیگه از غمها آزدم
یه دنیا یه دنیا یه دنیا عاشقم من
بدون که به عشقت صادقم من
تو مست خویش و من مست عشقم
اگه نباشی می میرم بیا که عمر ازسر گیرم
به انتظار دیدنت به لحظه ی رسیدنت
دل داره پر پر می زنه ازسینه ام پر میزنه
ای چشمه ی حیات من فرشته ی نجات من
شوق نفسهای منی همیشه رویای منی
یه دنیا یه دنیا یه دنیا عاشقم من
بدون که به عشقت صادقم من
تو مست خویش و من مست عشقم
اگه نباشی می میرم بیا که عمر ازسر گیرم
عشق تو در قلب من هدیه ی جاودانه است
برای زنده بودن قشنگترین بهانه است
دوست داشتن تو مثل عطر خوش بهاره
با تو نفس کشیدن پایان انتظاره
یه دنیا یه دنیا یه دنیا عاشقم من
بدون که به عشقت صادقم من
تو مست خویش و من مست عشقم
اگه نباشی می میرم بیا که عمر ازسر گیرم

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 12:5 عصر
نظرات دیگران()

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 12:4 عصر
نظرات دیگران()

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 12:2 عصر
نظرات دیگران()
بیوگرافی شیلا خداداد:
شیلا خداداد
تاریخ تولد: 14 آبانماه 1359
محل تولد : تهران
در
سینما ما معروف است که مسعود کمیایی به نوعی کاشف استعدادهای جوان است .
این نکته جهت حضور ستارگان صاحب نامی که امروزه در سینمای ما جایگاه خاصی
پیدا کرده اند ،کاملا هویدا است . تنها هدیه تهرانی و محمدرضا فروتن دو
نمونه از این سوپر استار های دهه اخیر سینمای ما بوده اند که با کلید
طلایی کمیایی وارد دنیای اعجاب انگیز سینما شدند و هر چند استارت اولیه
همراه توسط یک کارگردان و یا تهیه کننده زده می شود اما مسئله اصلی نوع و
نگاه بازیگر به هنر و مقوله بازیگری است که خود باعث ماندگاری و یا اوفل
او می شود .
یکی از این استعدادهایی که نخستین بار در یکی از کارهای در
خود توجه مسعود کمیایی فرصت حضور یافت شیلا خداد است . بازیگر جوان و
مستعدی که بر خلاف ادعای بسیاری که علاقه مندی صرفشان به تئاتر قلمداد می
کنند و مدعی خوردن خاک صحنه هستند ،کارش را بازی در فیلم های سینمایی شروع
کرد ،بدون آن که پرونده ای از نقش های کوتاه از اپیزودهای تلویزیونی داشته
باشد .
شیلا خداداد در 14 آبان ماه سال 1359 در تهران متولد شده و دارای مدرک مهندسی شیمی می باشد .
او
اولین بار بازیگری را با بازی در فیلم اعتراض کیمیایی شروع کرد . اعتراض
جولانگاه خوبی برای یک جوان با استعداد کم تجربه مانند شیلا بود و بازی در
کنار کسانی چون داریوش ارجمند ،میترا حجار و محمد رضا فروتن تجربه خوبی
برای او به شمار می رفت. مدتی بعد حمید لبخنده کارگردان معروف سریال در
پناه تو که خود بازیگرانی چون پارسا پیروز فر و لیعا زنگنه را به سینمای
ایران شناسانده بود برای فیلم جدیدش یعنی آبی در کنار هدیه تهرانی ،بهرام
رادان و حسن جوهرچی از وجود شیلا خداداد بهره جست . شیلا در آبی نقش یک
مادر جوان و بارداررا علی رغم سکانسهای محدود به خوبی ایفا کرد و همین
مقدمه خوبی برای شناخته شدن وی در فیلم عیسی می آید علی ژکان تا در این
فیلم هنرپیشه نقش اول زن باشد.
او
در سال 82 در فیلم قلبهای نا آرام در نقش یک عروس به کارگردانی مجید مظفری
و تهیه کنندگی امید نجیب زاده در نقش مقابل حمید خندان (خواننده) ظاهر شد
اما فیلم به موفقیتی چندانی نرسید.
قاسم
جعفری کاگردان خوش سلیقه صدا و سیما در یک اقدام بی سابقه در در تاریخ
تلویزیون در دهه اخیر ،طرح یک سریال دو زبانه را به مرحله اجرا در آورد.
سریال که از جذابیتهای خاص مردم هندوستان که همواره در کشور ما محبوبیت
خاصی دارند استفاده کرد. ترکیب و تلفیق دو ملیت ،دو خانواده ،دو فرهنگ و
دو زبان و تکرار همان داستانهای قدیمی فیلم های هندی که دختر و پسری عاشق
هم می شوند و خانواده ها مخالفند و ساز ناکوک می زنند و با سنگ اندازی
مشکلات فراوانی بر سر راه دو دلدار ایجاد می کنند تولید شد.
نکته
قابل توجه و در خور تحسین این سریال فرو رفتن ماهرانه و حرفه ای شیلا
خداداد در قالب یک دختر نجیب زاده هندی است.ضمن این که با کوشش های مستمر
و خالصانه زبان شناسی چون ایرج نوذری ،شیلا خداداد کاملا لهجه و گویشی
هندی وار دارد می توان او را به عنوان یک دختر هندی تلقی کرد.
و
اما بازی آخر او در فیلم ازدواج به سبک ایرانی به کارگردانی حسین فتحی در
کنار بازیگرانی مطرحی چون داریوش ارجمند فاطمه گودرزی ،دانیل هولمز،لادن
طباطبایی ،محمد رضا شریفی نیا و حسام نواب صفوی نقش شرین را ایفا کرده است.
داستان
از این قرار است که یک جوان آمریکایی برای شرکت در توری برای دیدن نقاط
تاریخی ایران به آژانسی می رود که شیرین خانم (شیلا خداداد)در آن کار می
کند و در همان نگاه اول ،مثل قصه های شاه پریان یک دل نه صد دل عاشق شیرین
خانم می شود و دل به او می بازد . اما ماجرا به همین سادگی ها نیست حاج
ابراهیم(داریوش ارجمند ) دختر به خارجی نمی دهد به خصوص از نوع آمریکایی
اش باشد و حالا تازه کشمکش ها آغاز شده است...
شیلا خداداد در چهاردهم آبان ماه سال 1359 دریک خانواده کوچک و در شهر تهران به دنیا آمد.
او
دوران تحصیل خود را با موفقیت سپری کرد و در سال 75 وارد دبیرستان شد . در
دبیرستان در رشته ریاضی فیزیک به تحصیل پرداخت و در سال 78 با معدل 17
فارق التحصیل شد و به دانشگاه راه یافت . در دانشگاه رشته مهندسی فیزیک
را برگزید و در این رشته شروع به تحصیل کرد.
شیلا
خداداد به طور کاملا اتفاقی توسط مسعود کیمیایی وارد عرصه سینما شد و در
کنار بزرگان این رشته شروع به کار کرد.او تاکنون در فیمهای« اعتراض ، آبی
، عیسی می آید ، قلبهای ناآرام » و مجموعه تلویزیونی « مسافری از هند »
ایفای نقش نموده . وی همچنین در رشته موسیقی نیز فعالیت دارد و در چند
گروه موسیقی مشغول به کار است. ورزش مورد علاقه او فوتبال و والیبال ،
وتیم مورد علاقه اش استق

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 12:1 عصر
نظرات دیگران()

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 12:1 عصر
نظرات دیگران()

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 12:0 عصر
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ