زمین دوباره گریه کرد...!
زمین دوباره گریه کرد،برای دیدن بهار. برای اون روزایی که، شباش می ره به انتظار. زمین دوباره گریه کرد، برای بی قراریاش. برای روزگاری که، خودش بود و آسموناش. زمین دوباره گریه کرد، واسه شکستن دلش. واسه صدای ناله هاش، واسه یه کولبار غمش. زمین دوباره گریه کرد،واسه نوازش سکوت. واسه نماز شب که باز، نمی رسه یه یک غنوت. زمین دوباره گریه کرد، واسه صبوریای سنگ. واسه نگاه تشنه و واسه یه لحظه ونگ ونگ. زمین دوباره گریه کرد، برای آب تو سراب. برای نون له شده، برای لونه ی خراب. زمین دوباره گریه کرد، برای ناز پونه ها. برای قهر لاله ها، برای عشق بوته ها. زمین دوباره گریه کرد، واسه زمستونای سرد. واسه نشستن تو برف، واسه پرستو های زرد. زمین دوباره گریه کرد، واسه ندیدن بهشت. واسه دل آدمایی، که می شوند یه سرنوشت. زمین دوباره گریه کرد، واسه روزای بی نفس. واسه شبای روشن و یه زندگی پر از قفس. زمین دوباره گریه کرد، برای خاک نم زده. برای اسم خوب مهر، برای تاب غم زده. زمین دوباره گریه کرد، اما دیگه واسه خدا. لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|