ولادت و تحصیل دکتر باهنرشهید محمد جواد باهنر در سال 1312در شهر کرمان در محله ای به نام "محله شهر" که از محله های بسیار قدیمی و مخروبه شهر کرمان بود، به دنیا آمد. ایشان فرزند دوم خانواده و دارای نه خواهر و برادر بود. پدر ایشان پیشه ور ساده ای بود که زندگی محقرانه ای داشت و به واسطه مغازه کوچکی که در سرگذر محله داشت امرار معاش می کرد. شهید باهنر در سن پنج سالگی به مکتب خانه ای سپرده شد و نزد بانوی متدینه ای قرآن را فرا گرفت از حدود یازده سالگی با راهنمایی حجةالاسلام حقیقی، فرزند بانوی متدینه مکتب خانه، به مدرسه معصومیه کرمان وارد شد و تعلیم دروس حوزوی را آغاز نمود. حجةالاسلام ایرانمنش پسردائی شهید باهنر در این باره می گویند: "حدود سن 5 سالگی بود که با هم در کرمان به مکتب خانه رفتیم، در آنجا خواندن قرآن و در ضمن خواندن فارسی و دیوان حافظ را فرا می گرفتیم. در آن زمان مدرسه خیلی کم بود و تعداد معدودی بودند که به مدرسه می رفتند و کسانی که از نظر مالی در حد متوسط و یا ضعیف بودند به همین مکتب خانه اکتفا می کردند و بعد دنبال کسب و کارمی رفتند؛ چون دیگر مقتضیات زمان اجازه نمی داد. مدرسه معصومیه بعد از سالها که در دوران رضا خان تعطیل شده بود، فعالیت های خود را آغازکرد و چند نفری از طلاب را پذیرا شده بود. شهید باهنر مقدمات را با نصاب البیان و جامع المقدمات شروع نمود و در کنار دروس رسمی حوزوی، تحصیلات جدید را نیز پی گرفت و به صورت متفرقه در امتحانات شرکت می نمود و موفق شد مدرک پنجم علمی قدیم را اخذ کند. در این دوران، تحصیلات دینی ایشان به حدود سطح رسیده بود و در اوائل مهر ماه 1332 جهت ادامه تحصیلات دینی عازم شهر قم گردید. در سال اول ورود به حوزه علمیه قم، در مدرسه فیضیه سکونت یافت و دروس کفایه و مکاسب را نزد اساتیدی چون آیت الله سلطانی، آیت الله مجاهدی و شیخ محمد جواد اصفهانی فرا گرفت و در همین سال بود که دیپلم کامل متوسطه را نیز اخذ کرد. در ادامه و تکمیل دروس دینی از سال 1333 به درس خارج علما حاضر شد و ضمن شرکت در درس خارج فقه آیت الله بروجردی که آن زمان با توجه به مرجعیت ایشان و گستردگی درس از نظر تعداد شاگردان صورت خاصی داشت به درس خارج اصول حضرت امام خمینی (ره) نیز حاضر می شد و مدت هفت سال یعنی تا اوائل سال 41 از دروس خارج فقه و اصول امام بهره مند گردید. شهید باهنر هم چنین به مدت شش سال در درس فلسفه (اسفار) علامه طباطبائی شرکت نمود و در کنار آن نیز از درس تفسیر علامه که بعدها به صورت کتاب "المیزان" منتشر شد بهره های فراوانی کسب نمود. شهید باهنر در توصیف دوران تحصیل خود در حوزه عملیه چنین می گوید: "ما بهترین خاطرات علمی و تحصیلی مان را در این دوراننه ساله تحصیلات قم داریم" در سال سوم ورود به حوزه علمیه قم و پس از گرفتن مدرک دیپلم، دکتر باهنر در امتحانات دانشگاه شرکت کرده و وارد دانشکده الهیات شد و به ادامه تحصیلات دانشگاهی در کنار دروس حوزوی پرداخت و با توجه به این که دروس دانشگاهی از نظر علمی و کیفی مطالب جدید و تازه ای برای ایشان نداشت، به ندرت در کلاسها حضور پیدا می کرد و لذا حدود سال 37 دوره لیسانس را به پایان رساند. در ادامه تکمیل تحصیلات دانشگاهی و پس از اخذ لیسانس، دوره فوق لیسانس رشته امور تربیتی و دکترای الهیات را گذراند. شهید باهنر در حدود سالهای 36-35 به شهر مقدس نجف مشرف شد و تصمیم داشت در آنجا به ادامه تحصیلات دینی خود بپردازد، لذا در مدرسه آیت الله بروجردی سکونت یافت و در درس آیت الله حکیم شرکت می نمود، اما به دلایلی از جمله حضور عالمان برجسته در حوزه علمیه قم، مجدداً به حوزه علمیه قم بازگشت. مدت توقف ایشان در نجف به یک سال نیز نرسید. آغاز فعالیت های فرهنگی و اجتماعیدر سال سوم اقامت ایشان درقم و مدرسه فیضیه، به مدرسه حجتیه نقل مکان کرد و در حجره ای با بزرگانی چون حجةالسلام هاشمی رفسنجانی، آیت الله موحدی کرمانی، حجت الاسلام مهدوی کرمانی و ... هم اطاق شد و این آشنایی زمینه همکارهای فرهنگی، مطبوعاتی و انقلابی آینده را فراهم نمود. در سال 1336 با همکاری و کمک آقایان هاشمی رفسنجانی و مهدوی کرمانی نشریه مکتب تشیع را منتشر نمود. نوع مقالات و مطالب مطروحه در نشریه باعث تحول فکری و فرهنگی عمیقی در حوزه علمیه قم شده بود و به علت استقبال طلاب و علما انتشار آن به صورت فصلنامه در آمد و به دلیل اقبال بیش از انتظار و حساسیت و توجه رژیم به این مسئله در نتیجه پس از انتشار هفت شماره، توقیف شد. جناب آقای هاشمی رفسنجانی در این رابطه می گوید: "ایشان در اداره مجله مکتب تشیع نقش درجه اول داشت. در سال 36 یا 37 من و ایشان و عده دیگری از دوستان که حدوداً چهار پنج نفر می شدیم تصمیم گرفتیم یک مجله منتشر کنیم... عمده مسئولیتهای فرهنگی مانند چاپ و رسیدگی به مقالات، به دوش آقای باهنر افتاد. البته ما هم همکاری می کردیم اما چون ایشان قلمش از ما بهتر بود و یک مقدار سابقه کار مطبوعاتی داشت، آمادگی بیشتری در ایشان وجود داشت.... لذا مجموعاً کاربسیار خوبی در آمد و در آن روزها که تیراژ ده هزار و پانزده هزار خیلی بود اولین چاپ ما با تیراژده هزار بود که بلافاصله تمام شد و پیش فروش کرده بودیم." اولین دستگیری هاشهید باهنر که در سال 37 جهت انجام سفر تبلیغیبه آبادان عزیمت کرده بود به مناسبت تقارن به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط دولت ایران به صورت دو فاکتو (de fact ) حمله شدید و سختی به این مسئله نمود و پس از پایان سخنرانی توسط شهربانی دستگیر شد و این اولین بر خورد شهید با رژیم پهلوی بود. دومین دستگیری ایشان مصادف بود با جریانات خرداد ماه سال 42؛ قرار سومین دستگیری همزمان بود با سخنرانی های تند و انقلابی ایشان شهربانی کل در تاریخ 21/12/42 موضوع دستگیری ایشان را چنین به همکاری با هیئت موتلفهیکی از مهمترین فعالیت های شهیدباهنر در ابتدای حضورشان در تهران، آشنایی با هئیت موتلفه بود. شهید باهنر به وسیله شهید بهشتی به تشکیلات هئیت موتلفه وارد شد و در حوزه ها و کانون های آن به آموزش عقیدتی نیروهایی موتلفه پرداخت. شهید باهنر در تعمیق مفاهیم و آموزش های دینی اعضای هیئت موتلفه از مباحث و مطالبی که شهید مطهری تهیه کرده بودند و نیز بحثهایی که خودشان آماده می کردند، بهره برداری و استفاده می کرد. پس از ترور حسنعلی منصور توسط هیئت موتلفه و دستگیری سران آن و متلاشی شدن سازمان، به منظور ایجاد وحدت و انسجام و جلوگیری از فروپاشی و انزوا و پراکندگی نیروهای مبارز و متعهد، شهید باهنر با همفکری دیگر بزرگان چون شهید بهشتی، شهید مطهری، هاشمی رفسنجانی و ... تصمیم گرفتند یک تشکیلات نیمه علنی به وجود آورند.
![]()
موسسه رفاهپوششی که برای این تشکیلات تدارک دیده شد در واقعیک پوشش اجتماعی و خدماتی بود. نام این تشکیلات موسسه تعاونی و رفاه بود که از جمله اهدافش کارهای امداد، تشکیل صندوق های قرض الحسنه و تاسیس مدارس بود. در پوشش فعالیت های علنی موسسه رفاه، ارتباطات مخفی نیروهای مبارز و فعالیت های غیر علنی صورت می گرفت و توسط این موسسه کانونهای موتلفه هدایت می شد. شهید رجائی یکی از کسانی بود که رهبری بعضی از کانون ها را برعهده داشت و با نام مستعار"امیدوار" در جلسات آنان شرکت و برنامه های آموزشی و تعلیماتی خود را اجرا می کرد. آقای هاشمی رفسنجانی در توضیح تشکیل موسسه رفاه چنین می گوید: "معمولاً در نهادهایی که در زمان رژیم گذشته توسط مسلمانان انقلابی تشکیل می شد یک عده معینی بودند که به صورتهای مختلف به عنوان مشاور، کمک یا عضو، در این کارها نقش داشتند. در موسسه رفاه چون یک موسسه فرهنگی، رفاهی و خدماتی و هم چنین انقلابی بارزی بود، ایشان از اول عضو بودند و عضو هیئت امنا و هیئت مدیره هم بودند و بیشتر کارهای فرهنگی را به ایشان و آقای رجایی سپرده بودیم. در کارهای جنبی مانند سخنرانیها واردوها و جلسات و کارهای دیگری هم که داشتیم، ایشان جزو افراد اساسی بودند و در حقیقت باید از ایشان به عنوان یک عضو نیرومند مهم رفاه و به عنوان یکی از موسسین نام برد". هر چند شهید باهنر عملاً از موسسین رفاه بود اما بطور رسمی ساواک با در خواست عضویت ایشان در هیئت موسسین مخالفت نموده بود. تبلیغ و ارشادشهید باهنر پس از ورود به تهران و آغاز فعالیتهای فرهنگی و سیاسی خود، از سال 44 اقداماتی را جهت ارشاد و تبلیغ مبانی دینی برای اقشار مختلف مردم، انجام داد. در سال 45 و 44 در مسجد جلیلی، سخنرانیها مهمی ایراد کرد. این مسجد که توسط آیت الله مهدوی کنی اداره می شد و امامت جماعت آن نیز بر عهده ایشان قرار داشت یکی از مراکز تجمع نیروهای مذهبی متعهد و مبارز بود و به دلیل حساسیت و توجه رژیم به آن معمولاً از طرف ساواک چند منبع برای آن گمارده شده بود تا گزارش کاملی از فعالیت های آن دریافت دارد. هم چنین دکتر باهنر در سالهای 45 و46 در هئیت مکتب الحسین حضور می یافت و در مورد مسائل اسلامی و مشکلات جامعه و وظایف مسلمانان و چگونگی هدایت و رشد مردم بیاناتی می فرمود با عنایت به اینکه در مکتب الحسین عناصری از موتلفه اسلامی و حزب ملل شرکت می کردند و پایگاه نیروهای مبارز مذهبی محسوب می شد، ساواک چند منبع را مامور این هیات ها کرده بود و گزارشات آن را پیگیری می کرد. منبع ساواک از جلسه 16/3/46 مکتب حسین (ع) چنین گزارش می دهد: "... سپس شیخ باهنر واعظ اظهار داشت ما باید از امام حسین (ع) سرمشق بگیریم و با یزید و ظالمین بیعت نکنیم و تسلیم حکومت بی دین و ظالم نشویم. رهبر عالیقدر اگر بیعت می کرد خیلی راحت تر بود ولی در عوض دین از دستمان می رفت. نامبرده افزود رهبر عالی مقام شیعیان جهان و آیت الله حکیم به اتفاق در مورد جنگ با اسرائیل فتوی داده اند و این موضوع مورد استقبال کشورهای اسلامی قرار گرفته است." هم چنین ایشان در تاریخ 30/3/46 می گوید: "... هیچ کس جز امام وقت شهید باهنر در ادامه روشنگری های خود و توجه مردم به اوضاع سیاسی همزمان با سخنرانی شهید باهنر در مکتب الحسین، شخصیت های مبارز در زمانی که آیت الله طالقانی در مسجد حضور داشتند و در حصر و یا
![]()
مسجد الجواد و حسینیه ارشاد از جمله مراکز دیگری بودند که شهید فی الجمله اینکه شهید باهنر و دیگر روحانیون مبارز از زمینه ها و ممنوع المنبر شدنبه دنبال اظهارات و سخنان شهید باهنر درخصوص جشن های 2500 ساله شاهنشاهی و بیاناتی که به تعبیر رژیم تحریک آمیز بود، وی توسط ساواک احضار و سپس ممنوع المنبر گردید. ممنوع المنبر بودن ایشان تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. با این وجود ایشان به مناسبت های مختلف در محافل و هیاتها مبادرت به سخنرانی می نمود. دکتر شیبانی در رابطه با حوادث انقلاب چنین نقل می کند: "خاطراتی که از شهید باهنر دارم سخنرانی ایشان در شیراز بود که ساواک به شدت جلوگیری می کرد و قرار بود که این سخنرانی حتماً برگزار شود. ایشان عبا و عمامه را کنار گذاشت و باکت و شلوار سخنرانی کرد و تا ساواک آمد جریان را بفهمد از جلسه فرار کرد". گسترش فعالیت های فرهنگیشهید باهنر در دوران ممنوع المنبربودن، ضمن اشتغال به امر اصلاح کتب درسی، فعالیت های فرهنگی و آموزشی دیگری را با کمک و مساعدت همفکران خود انجام می داد؛از جمله تاسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی. این دفتر موفق شده بود که سالانه میلیون ها نسخه کتب مفید را منتشر کند و در چند ساله آخر پیش از انقلاب و به دنبال تعطیل شدن شرکت انتشار، در واقع محلی بود برای مراجعه کسانی که به دنبال کتب مفید اسلامی بودند. در این دوران هم چنین ایشان با کمک آیت الله موسوی اردبیلی کانون توحید را تاسیس کردند. این مرکز تبدیل به کانون علمی تبلیغی مهمی در تهران شد. لازم به یادآوری است که مهندس موسوی طرح ساختمان آن را تهیه نمود و با کمک و پشتیبانی شهید باهنر موفق به تکمیل و راه اندازی آن مجتمع عظیم شد. هم چنین شهید باهنر در تاسیس مدرسه راهنمایی مفید و نیز در ایجاد بطور خلاصه اهم فعالیت های فرهنگی ایشان در این دوران عبارت است از: 1- تاسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی 2- تاسیس و راه اندازی مدرسه راهنمایی مفید 3- تاسیس مکتب امیرالمومنین (ع) 4- تاسیس و بنای کانون توحید 5- راه اندازی و تاسیس مدرسه رفاه دستگیری مجدددر سال 1352 و به دنبال فعالیت های گسترده شهیدباهنر و حساسیت و کنترل شدید ساواک بر اعمال و رفت و آمدهای ایشان، و به منظور تضعیف روحیه و تزلزل در اراده محکم ایشان در مبارزه علیه رژیم، دستگاه امنیتی شاه به طور مرتب و مکرر، نزدیکان به خصوص همشیره ایشان را دستگیر و مورد بازجویی قرار می داد و در بیابانهای اطراف تهران رها می کرد. به دنبال این قضایا و در پی گزارش یکی از اهالی محل مبنی بر تکثیر و توزیع اعلامیه در منزل شهید باهنر، بلافاصله ساواک به منزل ایشان یورش برده و ضمن بازرسی و توقیف برخی کتب، ایشان را دستگیر و پس از چند روز با اخذ تعهد آزاد کرد شهید باهنر خود در این باره می گوید: "یک جریان خانوادگی برای من پیش آمد. خواهری داشتم که نزد ما زندگی می کرد و آمدند و او را دستگیر کردند و دستگیری های بسیار عجیبی بود.مرتب دستگیر می کردند و چند روز نگه می داشتند و گاهی در بیابان ها رها می کردند و گاهی در گوشه دیگری از شهر و عمدتا اصرارشان این بود که روابط ما را بتوانند از او بپرسند که ما با چه گروه هایی ارتباط داریم و چه جلساتی در منزل داریم و چه مسائلی را تعقیب می کنیم". عضویت در کمیته تنظیم اعتصاباتیکی از کمیته های شورای انقلاب،کمیته اعتصابات بود. وظیفه این کمیته دامن زدن به اعتصابات بود و در مواردی که در خصوص نیازهای ضروری مردم مشکلی به وجود می آمد این کمیته، چگونگی اعتصابات را تنظیم می کرد. به خصوص در جریان اعتصاب کارگران نفت مشکلاتی برای سوخت مردم به وجود آمد و بنا به دستور حضرت امام، شهید باهنر به عضویت این کمیته درآمد و با سفر به نقاط مختلف کشور به رتق و فتق امور مربوط به اعتصابات پرداخت. عضویت در شورای انقلاباندیشه تشکلی به نام "شورای انقلاب" باتوجه به شرایط خاص آن زمان در میان روحانیون معتمد امام وجود داشت. بحث جدی در این زمینه در سفری که استاد شهید مرتضی مطهری به پاریس داشت با امام خمینی (ره) مطرح شد. بنا بر نوشته آقای هاشمی رفسنجانی: "... آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس دستور رهبر عظیم الشان انقلاب را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند، حضرت امام آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی، موسوی اردبیلی، شهید باهنر و هاشمی رفسنجانی را به عنوان هسته اولیه شورای انقلاب تعیین کرده و اجازه داده بودند که افراد دیگر با نظر این پنج نفر اضافه شوند. در جلسات ابتدایی تصمیم بر این شد که حتی الامکان ترکیب شورا از اعضای روحانی و غیر روحانی به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد. "این شورا در آذر ماه 1357 شکل گرفت و با توجه به شرایط خاص کشور درزمان پیش از پیروزی انقلاب ،این شورا در هدایت و برنامه ریزی امورانقلاب و دادن مشورت های لازم به رهبر معظم انقلاب (امام خمینی ره) نقش مهمی ایفا می نمود. تشکیل حزب جمهوری اسلامیدر سال 1357، پس از آزادی از زندانشهید باهنر و شهید بهشتی، به همراه برخی شخصیت های دیگر نسبت به تشکیل حزب جمهوری اسلامی اقدام نمودند و مرامنامه و اساسنامه آن را تهیه کردند و بدینوسیله تشکیلات حزب جمهوری اسلامی رسماً فعالیت خود را آغاز کرد. نقش ایشان در حزب بسیار تعیین کننده بود و در همه کارها با وی مشورت می شد. پس از شهادت شهید بهشتی در فاجعه خونین انفجار دفتر مرکزی حزب در هفتم تیر ماه سال 60، شهید باهنر به دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی انتخاب گردید و این مسئولیت را تا زمان پذیرش پست نخست وزیری به عهده داشت. نخست وزیریبه دنبال برکناری بنی صدر از مقام ریاست جمهوری وانتخاب شهید رجایی به عنوان ریاست جمهوری، بنا به پیشنهاد شهید رجایی، شهید دکتر باهنر در سال 1360 به عنوان نخست وزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی گردید. و مجلس نیز به نخست وزیر و وزرای وی رای اعتماد داد. خصوصیات اخلاقی شهید باهنرشهید بزرگوار دکتر باهنر در کنارتحصیل علوم و همت و تلاش خستگی ناپذیر در پیشرفت تحصیلی در زمینه کسب کمالات اخلاقی و اتصاف به اخلاق حسنه اسلامی، مجاهدات و مراقبت هایی را مبذول می داشت. در این زمینه گفتار مقام معظم رهبری بسیار گویاست: "... ایشان خصوصیات اخلاقی داشت که نظیر آن را ما خیلی کم داریم؛ مرحوم شهید مطهری و بیش از ایشان شهید بهشتی بسیار شیفته خصوصیات اخلاقی دکتر باهنر بودند مهمترین خصوصیات ایشان این بود که کار زیاد و مفید و جمع و جور را بدون هیچگونه تظاهر و هیجان ظاهری انجام می داد.مردی عمیق، صبور و بردبار، کم حرف، متین، پرکار، جدی، صمیمی، صدیق و با صفا بود. ایشان در نوشتن خوش ذوق، ادیب و دارای نوشته ای آهنگین و زیبا بود. و به هر حال یک انسان کم نظیر و برجسته بود." در مورد خصوصیات اخلاقی شهید باهنر، حجةالاسلام مهدوی کرمانی که مدت اصولاً از نماز شب و نمازهای مستحبی غفلت نمی کرد و حتی بعضی از لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|