باور عوام بر این اساس است که انسان ها به سوی افرادی
کشیده می شوند که از نظر روحی شباهت هایی با آنها دارند؛ البته در این میان جذابیت فیزیکی نیز نقش مهمی را بازی می کند. پائلو هال، روانکاو مسائل خانوادگی به ما می گوید که چرا افراد همیشه عاشق یک سری تیپ های خاص می شوند و تیپ های دیگر برایشان جذابیتی ندارند. در برخی از روابط گاهی اوقات مشاهده می شود که تمام دعواها تنها از سوی یکی از طرفین شروع می شود. در چنین حالتی یک نفر هست که همیشه آتش به پا می کند و دیگری با حفظ آرامش، مانند آبی بر روی آتش عمل می کند. شاید هر دوی آنها احساسات واقعی خودشان را درک نمی کنند، اما در کنار یکدیگر احساس خوشبختی می کنند. به هر حال همه روزه زوج های مختلف این مسئله را به شیوه های متفاوت تجربه می کنند. این احساس یکی شدن چیزی است که هنری دیکس – رواندرمانگر و مشاور خانواده - از آن به عنوان پیوندی در ضمیر ناخودگاه یاد می کند. پیوند ناخوداگاه هر یک از افراد دارای پیش زمینه های روانی مخصوص به خود هستند. همه ما در ذهن خود جزئیات تجربه ها و خاطرات گذشته را ذخیره کرده ایم. افرادی که ما جذب آنها میشویم پیش زمینه ای در ذهن خود دارند که مکمل پیش زمینه ذهنی ماست. انسانها به دنبال شباهت ها هستند اما در عین حال چیزی که بیش از همه آنها را جذب طرف مقابل می کند، تفاوت هاست. جذب شخصیت مخالف شدن خاستگاه این پیوند ناخوداگاه یافتن کسی است که مکمل شخصیت فرد باشد. شاید در ظاهر شباهت هایی به شما داشته باشد، اما در حقیقت این تفاوت های ذاتی است که شما دو نفر را به یکدیگر علاقمند می کند. اغلب افراد در پی یافتن کسی هستند که بتوانند از او چیزهایی یاد بگیرند. یک شریک ایده آل فردی است که با مشکلات زندگی مشابه دست و پنجه نرم کرده باشد، اما راه متفاوتی برای فائق آمدن به آنها پیدا کرده باشد و کلاً زندگی خود را به شیوه دیگری اداره کرده باشد. اگر بتوانید نیمه گمشده خود را پیدا کنید، از نظر روانی می توانید بهترین ارتباط را با او برقرار کنید. هر چند هیچ رابطه ای شبیه دیگری نیست اما روانشناسان به شباهت هایی میان برخی از این پیوندهای ناخوداگاه رسیده اند. آیا تا کنون شما متوجه این امر شده اید؟ در این قسمت مرور کوتاهی بر روی برخی از تیپ های متفاوت روابط دو طرفه داریم: والد و فرزند– این نوع ارتباط عموماً بر پایه استقلال و اطمینان بنا نهاده می شود. تحت این شرایط، یکی از شرکا برای حل مشکلات و مسائل، به شیوه یک کودک رفتار میکند. او بر این باور است که اگر احساس ناامنی، وابستگی و نیازمندی از خود نشان دهد، طرف مقابل همچنان به دنبال او می آید و او را حمایت خواهد کرد. از سوی دیگر شریک دوم نیز نقش والد را بازی می کند. وی با این کار به نیازهای شخصی خود بی توجهی کرده، از خود استقلال نشان می دهد و به این ترتیب نیازهای فرد مقابل را برآورده میسازد. ارباب و برده – در این نوع رابطه زوجین بر سر مسائلی نظیر قدرت و اختیار و کنترل رابطه مشکل دارند. همیشه یکی از طرفین از اینکه بخواهد به حرف های طرف مقابل گوش دهد احساس خوبی پیدا نمی کند. تحت این شرایط به او احساس ناامنی بسیار زیادی دست می دهد، به همین دلیل قدری ریاست طلب شده و اداره تمام امور خانوادگی را به عهده می گیرند. طرف مقابل هم که از به عهده گرفتن هر گونه مسئولیتی وحشت دارد، پا فراتر از مرزهای تعیین شده نمی گذارد و کنترل همه امور را در اختیار همسر ریاست طلب خود قرار می دهد. خواهان و دوری کننده – در این حالت هر دو نفر از صمیمت بیش از اندازه می ترسند، اما باز هم مثل سایر موارد فوق در کنار هم احساس خوشبختی می کنند. توافق بازگو نشده آنها این است که یکی باید دائما در حال تعقیب دیگری باشد. وی همیشه به طرف مقابل غر می زند و صمیمیت بیشتری را از او طلب می کند، این در حالی است که طرف دیگر همیشه به نحوی در حال فرار از شریک خود می باشد. تعقیب و گریز آنها به دور محور یک دایره است. بت و بت پرست – یکی از طرفین دیگری را مانند یک بت بزرگ می کند و سپس به پرستش او می پردازد. هر دو نفر به طور ناخودآگاه با هم توافق می کنند که این بازی را ادامه دهند. دو تیپ رایج دیگر نیز در روابط میان خانم ها و آقایون وجود دارد؛ کسانی که در این دو گروه قرار می گیرند معمولاً مشکلات یکسانی دارند و برای حل مشکلاتشان نیز راه حل های یکسانی پیدا می کنند. کودک در آشیانه– مطمئنم که تا کنون با چنین تیپی برخورد زیادی داشته اید. آنها شبیه به یکدیگر هستند و اغلب لباس های مشابهی می پوشند. سرگرمی های یکسانی دارند و از همه مهمتر از چیزهای یکسانی بدشان می آید. آنها تلاش میکنند تا هر چیز بدی را از رابطه ایده آلشان دور نگه دارند و سعی دارند تا در مقابل دنیای بزرگ و بد خارجی ایستادگی نمایند. سگ و گربه– ظاهراً به نظر می رسد که بهتر بود این دو نفر هیچ وقت یکدگیر را ملاقات نمی کردند. آنها دائماً بر سر مسائل مختلف با یکدیگر جر و بحث و دعوا دارند. همیشه جبهه جنگ را حفظ می کنند و اینطور نشان می دهند که به هیچ وجه تمایلی به ایجاد صمیمیت ندارند. شاید احساس کنید که در رابطه شخصی شما قدری از تمام تیپ های متفاوت وجود دارد. همچنان که رابطه به جلو پیش می رود، طرفین دخیل نیز از نظر روحی و روانی رشد می کنند و بدیهی است که الگوی های رفتاری آنها با گذشت زمان تغییر می کند. به عنوان مثال در زمان بیماری و آسیب دیدگی ممکن است طبق الگوی والد و فرزند عمل کنید. همچنین اگر در رابطه خود تولد یک کودک پیش بیاید، ممکن است والدین طبق الگوی رفتاری کودکی در آشیانه عمل کنند. ارتباط خوب و بد هر ارتباطی که با دیگران برقرار می کنیم ابتدا به ساکن به منظور محافظت شخصی در برابر ناراحتی هاست. بسیاری از زوج ها تا زمانیکه مسئله ای پیرامون جدایی شان رخ ندهد، متوجه پیوند ناخودآگاهی که با یکدیگر دارند، نمی شوند. همه ما رشد می کنیم و به بلوغ فکری دست پیدا می کنیم. خواستهایمان به مرور زمان تغییر می کنند و نیاز داریم که رابطه مان نیز به مثابه آن عوض شده و با آن تغییرات سازگاری پیدا کنند. مشکل اساسی زمانی ایجاد می شود که یک یا هر دوی طرفین احساس کنند نمیتوانند عواطف خود را به درستی به طرف مقابل بروز دهند و از الگوهای رفتاری استفاده می کنند که برای رابطه آنها تاریخ گذشته محسوب می شود. پسر بچه ای وارد یک بستنی فروشی شد پشت میزی نشست. تصویر چشمان تو را در رویا ها کشیدم، باغ تو اون فرشته ای که وقتی در فصل بهار قدم میزنی برگ درختان انتظار پائیز را می کشند تا جای پاهات رو بوسه بزنند خوردن شیرینی خیلی راحته? خوندن داستان شیرین هم راحته? اما پیدا کردن دوست شیرین خیلی سخته! تو چطوری منو پیدا کردی؟ کاش بدانی روشن ترین ستاره بخت منی . پس بتاب و دنیای مرا روشن کن . دنیا را برایت شاد شاد و شادی را برایت دنیا دنیا ارزومندم بهترین لذت دنیا زمانیه که اصلا انتظارش رو نداری و زیباترین اونا دوست داشتن است . پس حالا که انتظارش رو نداری، دوستت دارم من به زیبایی چشمان تو غمگین ماندم وبه اندازه هر برق نگاهت به نگاهی نگران، تو به اندازه تمام تنهایی من شاد بمان یارو یه سگ فلج داشته، هر وقت دزد میومده، سگه رو می گذاشته توی فرغون و دنبال دزده میدویده یارو برای درد بیضه میره پیش دکتر:دکتر به اونجاش دست میزنه میگه: الان چه حسی داری؟ یارو میگه: دوست دارم دکتر قزوینی ها زنگ در خونشونو روی زمین گذاشتم و روی دیوارشون نوشتن که بر پدر و مادر کسی که با پا زنگ بزنه غضنفر ساعت سه نصفه شب مست و پاتیل میرسه در فرشتگان از خدا پرسیدن: خدایا تو که بشر رو گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم. منت عشق غضنفر و زنش دعواشون شده بوده، با هم حرف یارو می خواسته خرگوش بگیره می ره پشت درخت صدا هویج در میاره از دست زمانه تیر باید بخوری دائم غم ناگزیر باید بخوری صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست بچه تو هنوز شیر باید بخوری یه روز یه نفر به پسرش می گه این جوری که تو در راه رسیدن به اوج با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم رو به رو خواهی شد امشب مرا غم دیوانه کرده در خانه ی دل ، جان اسیر دل....دل اسیر دوست.....دوست چه میداند؟؟دل اسیر اوست هنوز پشت هر در بسته ای ترا جستجو میکنم با دلم را در گوشه ی شیشه ای آسمان نگاهت ، دفن
مدیر عامل باشگاه پرسپولیس خبر نگارش نامه ای دو صفحه ای به افشین قطبی و
کادر فنی این تیم برای تغییر تاکتیک و تمرینات را تکذیب کرد. به گزارش ایسنا، حبیب کاشانی با اشاره به جلسه روز شنبه با کادر فنی پرسپولیس . خداداد عزیزی گفت: شکست علی دایی شکست نسل ماست. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) _ منطقه خراسان، مدیر فنی تیم فوتبال پیام خراسان در حاشیه دیدار تیمهای پیام خراسان و تراکتورسازی تبریز در مشهد . فردین معصومی گفت: در مسابقات آسیایی کره روی من و مراد محمدی فشار بیش از حدی بود. تنها طلایی کشتی آزاد ایران در مسابقات آسیایی کرهجنوبی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اظهار . سرمربی تیم ملی تکواندو ارمنستان گفت: تقریبا چهار ماه قبل، دو تکواندوکای ملیپوش ارمنستان برای شرکت در تمرینات مشترک با یکی از باشگاههای داخلی و کسب آمادگی برای مسابقات انتخابی المپیک وارد ایران شدند که یه وجب خاک تا حالا دیدی بینایی را که کور به نظرت کدوم یکی از اینها که گفتم بهتره ؟ می دونی دارم به این فکر می کنم کاش با چشم دل می دیدیم با گوش دل می شنیدیم و با زبان دل حرف می زدیم، تا هیچ به این فکر کردی که در برابر خدا چقدر ضعیفیم یا به این فکر کردی که اگه خدا بهت کمک نکنه حتی نفس هم نمی تونی بکشی ؟ به چی مغروریم ؟ به چی می نازیم ؟ به مال ؟ ثروت ؟ توانایی ها ؟ استعدادها ؟ موقعیت ؟ شغل ؟ ... بابا یکی نیست بگه ، همه اینها را می ذاری می روی تو یه وجب خاک ، بعد روی قبرت حتی بنویسن جناب مهندس ، جناب سرهنگ ، سرکار خانم دکتر ، و هزار جور لقب و عنوان هم که برات بنویسن همه رو می ذاری اینجا توی این دنیا و تک و تنها می ری درست مثل موقعی که به دنیا میایی بدون هیچ لقب و عنوانی برهنه و تنها از دنیایی دیگر به این دنیا می آیی حتی وقتی میایی گریه می کنی اما وقتی داری می ری آیا گریه می کنی یا می خندی؟ گاهی فکر می کنم ما آدمها چرا معنی خوبی و خوب بودن را نمی خواهیم بفهمیم یا می فهمیم اما خودمون رو می زنیم به کوچه علی چپ. بابا چه فایده از تجسس توی حال همدیگه و غیبت و دروغ و تهمت و خاله زنک بازی . اول از همه هم دارم به خودم می گم فکر نکنید الان من دارم این حرفها رو می نویسم خودم خیلی آدم خوبی هستم می نویسم تا یادم باشه تا فراموش نکنم که می میرم و سعی کنم خوب زندگی کنم ، می نویسم تا یادم نره که من هم می رم تو یه وجب خاک. لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|