تاجری به خردمند مرد مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین کردن پلهها، در حالیکه چشم از قاشق بر نمیداشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت. مرد جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده، تنها فکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود حفظ کند. خردمند مرد خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپردم کجاست؟» مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است. آن وقت مرد خردمند به او گفت: نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 8:25 عصر
نظرات دیگران() اس ام اس هایی برای کرم ریختن در نصف شب ! ( جدید . جدید )سلام ببخشید که بد موقع مزاحم شدم ! سایه ام عاشق سایه ات شده می خواستم ببینم می تونیم همسایه شویم ؟ یه بغل گل رز با یه دنیا احساس با یه سبد ستاره . می دم بهت ببر سر چها راه بفروش سودش نصف نصف ! پسر ها هیچ وقت دونبال دو چیز نمی دوند . اتوبوس و دختر چون 10 دقیقه بعد یکی کی میاد ! jik jik jik jik jik jik jik یکی اضافه کن بده بفرست برای جو جوی بعدی ( ستاد سر شماری جوجه ها ی آخر پاییز ) به علت نبودن چرت و پرت برای ارسال . پیشاپیش نوروز 1386 را تبریک عرض می کنیم . تو صحرای قلبم تو تنها شتری ! چه کار کردی مه این همه طرفدار پیدا کردی ؟ هر آسمان را می خواهم برای عبور . جاده باریک است ! این اس ام اس شما فقط برای دویدن شما به دنبال گوشی ارسال شده و ارزش دیگری ندارد !
نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 8:18 عصر
نظرات دیگران() هر چقدر که تو منو دوست داری من یه دونه بیشتر دوستت دارم... ************** ستاره ها را هر شب می بینم با اینکه دورند. تو را در روز هم نمی بینم. کاش ستاره بودی... ************** ************** ************** ************** لاک پشت ها هم عاشق میشن ولی تحمل درد عشق براشون راحته چون حداقل عشقشون آروم آروم ترکشون میکن ************** ************** ************** ************** ************** ************** ************** سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی / شاید امشب سوزش این زخم ها را کم ************** ************** ************** ************** دنیا مث بازی گل یا پوچ میمونه .......**.......با تو گل بی تو پوچ ************** ************** ************** ************** ************** ************** نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 8:8 عصر
نظرات دیگران()
ضرب المثلهای چینی
مثل چینی : آنکس که جرأت مبارزه در زندگی را ندارد ، بالاجبار طناب دار را به گردن می اندازد . مثل چینی : آنکس که در هر جا دوستانی دارد ، همه جا را دوست داشتنی می یابد . مثل چینی : راستی یگانه سکه ایست که همه جا قیمت دارد . مثل چینی : موقعیکه دهانت می خورد بگذار با شکمت مشورت کند . مثل چینی : مردان در اوقات خوشبختی نسبت به سایر افراد همدردی نشان می دهند و زنان در اوقات بدبختی . مثل چینی : هیچ وقت بیش از زمانیکه سر و کارمان با احمق است احتیاج به هوش زیاد نداریم . مثل چینی : بدبختی آن نیست که می توان از آن بر حذر بود ، بلکه آن است که گریزی از آن نیست . مثل چینی : هنگامیکه خشم حرف می زند عقل چهر? خود را می پوشاند . مثل چینی : همیشه دزدی وجود دارد که دزد دیگر را غارت کند . مثل چینی : مردیکه کوه را از میان برداشت ، کسی بود که شروع به برداشتن سنگریزه ها کرد . مثل چینی : آنکه دربار? همه چیز می اندیشد ، دربار? هیچ چیز تصمیم نمی گیرد . مثل چینی : عمارت بزرگ را از سایه اش و مردان بزرگ را از سخنانشان می توان شناخت. مثل چینی : انسان موفق لاقید نیست و انسان لاقید موفق نیست . مثل چینی : اگر به خاموش کردن آتش می روی ، لباس غلفی بر تن مکن . مثل چینی : با ثروت می توان بر شیاطین فرمانروایی کرد . بدون ثروت حتی نمی توان بره ای را احضار کرد . مثل چینی : مردم به سخنان مرد پولدار همیشه گوش می کنند. مثل چینی : «عجله» کاری را که «احتیاط» قدغن کرده انجام می دهد. مثل چینی : یک مرد بزرگ عیوب مرد کوچک را نمی بیند. نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 7:43 عصر
نظرات دیگران()
مثل هندی : گذشته گذشت و آنچه می آید بر تو پوشیده است،آنچه را که در دست داری مغتنم شمر.
مثل هندی : پول باید متعلق به انسان باشد نه آدم متعلق به پول . مثل هندی : بت تراشها کمتر اطاعت بت را می نمایند و کمتر با آنها هستند ، زیرا می دانند که چه ساخته اند . مثل هندی : اگر سنگی پرتاب کنی دست خودت درد می گیرد . مثل هندی : ریش? تمام نزاعها سه چیزند : زر ، زن ، زمین . نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 7:42 عصر
نظرات دیگران()
از خدا نخواه که توی دنیا کسی رو داشته باشی...از خدا بخواه که همه ی دنیای کسی باشی :-X
********************************************************* فرق تو با اشک میدونی چیه؟؟؟ اشک از چشم میوفته ولی تو نه!! ******************************************************** هر وقت تنها شدی ستاره هارو بشمار..اگر کم اومد قطره های بارون رو بشمار...اگه بند اومد رو رفاقت من حساب کن چون نه کم میاد نه بند میاد ******************************************************** قلبم واسه تو..ولی موظب باش که نیوفته بشکنه..نه به خاطر اینکه قلب منه، به خاطر اینکه تو توشی ******************************************************* عاشقی 1 شبه و پشیمانی هزار شب...حالا هزار شب پشیمونم که چرا یک شب عاشق نشدم.. ****************************************************** زندگی عشق است..عشق افسانه نیست...آنکه عاشق آفرید دیوانه نیست...عشق آن نیست که کنارش باشی..عشق آنست که به یادش باشی... ***************************************************** تو را چون خواب و رویان دوست دارم...تو را چون عطر گلها دوست دارم....اگر از درد تنهایی بمیرم...تو را تنهای تنها دوست دارم.. ***************************************************** نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 7:24 عصر
نظرات دیگران()
باز هم سلام دوستان.
یکی از مسائلی که بسیار در سطح جامعه حتی بین مسلمانان از آن سخن میرود اینست که با آمدن اسلام ایران عظمت خود را از دست داد. خب بیایید با چشمی بازتر به مسئله بنگریم: اول اینکه ایران پیش از این هم در عصر سلطه یونانیها برای مدتی دراز استقلال خود را از دست دادند چنانکه زبانشان هم تغییراتی کرد. هر چند شورش پارتیها خیلی زودهنگام صورت گرفت ولی خیلی طول کشید تا سراسر ایران را فراگیرد . پس این امر پیش از این نیز صورت گرفت ولی سوال اینست که چرا تا اولین شورش ایرانیان پس از اسلام سالها طول کشید(اولین شورش رسمی در زمان مأمون عباسی صورت گرفت)؟ چرا ایرانیان حتی با عربها در تغییر حکومت از اموی به عباسی همکاری کردند؟ساسانیان با مردم چه کرده بودند؟ خوشبختانه تاریخ گویای جواب است. در واقع مردم ایران به جایی رسیده بودند که دیگر امیدی به اشراف زادگان و زورمندان خود نداشتند. دوم آنکه هر قومی عصر اوجی دارد و قومی پس از قوم دیگر ابرقدرت میشود:روزی سومر تا آشور ، روزی ایران هخامنشی ، روزی روم ، روزی قوم عرب ، روزی قوم ترک و بعد مغول در اوج قدرت قرار گرفتند و امروز میبینیم ابرقدرتها غربیند و از قاره هایی دیگر(به غیر از چین)چرا از بین اینهمه ابرقدرت که بر شما مسلط شدند فقط با اعراب مشکل دارید؟ (البته با انگلیس هم مشکل دارند و اسلامگرایان را به انگلیسی بودن هم محکوم میکنند ولی خودشان برای ویزای انگلیس جان میدهند!) سوم اینکه ایران پیش از اسلام کشوری بود طبقاتی که مرفهان بیدرد در آن حق تحصیل داشتند پس مسلم است که در علم به هیچ جای خاصی نرسیدند برعکس آنچه تحریفگران تاریخ میگویند در عصر ساسانی ایرانیان در علم در سطح بالایی قرار نداشتند و از مهندسین رومی استفاده میشد(ر.ک ایران در زمان ساسانیان آرتور کریستینسن) ایران ساسانی در طول چهارصد سال به غیر از نوابغ نظامی و سیاسی (که اگر نداشت زودتر سقوط میکرد) فقط نام درخشان بزرگمهر را در تاریخ به نام یک دانشمند بزرگ ثبت کرده است ولی در ایران پس اسلام آن هم در شرایطی که کشوری به نام ایران وجود نداشت ما در هر زمینه ای دانشمند بزرگی داریم : در نجوم خواجه نصیرالدین طوسی و عمرخیام در ریاضی ابن هیثم ،خوارزمی بوعلی و ابو ریحان و ... در شیمی باز هم ابوریحان و دیگران در پزشکی از همه مشهورتر ابوعلی سینا و سایرین و در زمینه ادب و هنر که لیست بزرگی را باید ردیف کرد... بد نیست بدانید که ژان ایرانیها برای اینکه حرفشان در برابر این استدلال ضایع نشوند ادعا میکنند که در کتابخانه های پارس پر بود از کتب علمی پس چرا هیچیک از کتب حتی اسمشان هم در جهان پراکنده نشد؟ حال آنکه در همان عصر سقوط ایران علمای غرب با شنیدن آوازه علم اسلامیان به شرق میامدند. چهارم اینکه باید پرسید مگر ایران قبل اسلام چه عظمتی داشت آیا عیب نیست که حکومت ساسانی با دو جنگ آنهم فقط در جنوب غرب و مرکز ایران ساقط میشود؟ مسلم است که در ان عصر دیگر ایران تابع ساسانیان نبود و خیلی از ایالات خودسر یا حتی ملوک الطوایف شده بودند لذا سپاه اسلام فقط با دو جنگ کار ساسانیان را تمام کرد و اگر کوههای البرز نبودند همان موقع سراسر ایران را تسخیر مینمود حتی خود یزدگرد سوم نیز توسط یاغیان بر حکومتش تحت تعقیب قرار گرفت و در غربت کشته شد ... در عین حال باید توجه داشت که ایران در عصر صفویه به مقام عصر ساسانی خود بازگشت و توانست خود را در برابر ابرقدرتی چون عثمانی که بالهای گسترده خود را بر بخشهایی پهناور آسیا ،اروپا و آفریقا گسترده بود، حفظ کند و با صلابت از پیشروی عثمانیها از غرب و روسها از شمال و پرتغالیها و بعد انگلیسیها از جنوب و ازبکها از شمال شرق جلوگیری نمود انچه باعث ضعف ایران شده است درست مثل عصر ساسانی حکومتها کوتاهی بود که پس از صفویه به سرعت میامدند و میرفتند:افشاریه ، زندیه ، قاجاریه ، پهلوی همه در طول چند سال آمدند و رفتند؟ این تغییر حکومتها در زمانی بود که استعمار چنگالش را بر رخسار جهان میکشید. پس علت ضعف امروز ما اسلام نیست بلکه به خواب رفتن ایرانیان و شرقیان در زمان استعمار غرب بود. نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:47 صبح
نظرات دیگران() یک نکته
"هرکسی اشتباه می کند". زیر عکس را دوباره بخوان: نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:37 صبح
نظرات دیگران() دیوانه
یکی دیوانه ای آتش برافروخت در آن هنگامه جان خویش را سوخت همه خاکسترش را باد می برد وجودش را جهان از یاد می برد تو همچون آتشی ای عشق جانسوز من آن دیوانه مرد آتش افروز من آن دیوانه ی آتش پرستم در این آتش خوشم تا زنده هستم بزن آتش به عود استخوانم که بوی عشق برخیزد ز جانم خوشم با این چنین دیوانگی ها که می خندم به آن فرزانگی ها به غیر از مردن و از یاد رفتن غباری گشتن و بر باد رفتن در این عالم سرانجامی نداریم چه فرجامی؟ که فرجامی نداریم لهیبی همچو آه تیره روزان بساز ای عشق و جانم را بسوزان بیا آتش بزن، خاکسترم کن مسم، در بوته ی هستی زرم کن!
نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:29 صبح
نظرات دیگران() ?? سالگی سن خیلی خطرناکی.چون ?? ساله شدن شما به این معنیست که دوستانتان یک چند ماه قبل تر یا بعد ترتان هم ?? ساله میشوند.این گوسفندان عزیز (استعاره از دوستان)برای گرفتن گواهی نامه اقدام میکنند. یک سری گوسفند عزیز دیگر(استعاره از افسر های راهنمایی رانندگی)به این گوسفندان گواهینامه میدهند. درنتیجه این گوسفندان میروند پشت فرمان و خدا نکند که شمارا کنار خیابان ببینند.چون دیدن شما همانا و انجام شوخی که اجدادشان هنگامی که سوار الاغ بودند انجام میدادند همان.عین یک گاو خشمگین با ماشین به سمت شما می آیند انگار که شما یک پارچه قرمز باشید .شما هم که یک سر خوش تمام عیارید و حواستان هیچ به اطراف نیست.دیگه آخرشو نمیگم خیلی دلخراشه و خشونت وبلاگم میره بالا.علاوه بر این ،نکته دیگریم هست که کمی تا اندکی خود آدم توش مقصر .یعنی شما به علت سرخوشی بشینید تو ماشین اینا.وای حالا دوستانی که هنوز مهر گواهینامشون خشک نشده شروع میکنند به گرفتن انواع اقسام سبقت و دیوانه بازی های دیگر. یک پیام بازرگانی من:این کیلومتر شمار سالمه؟/بیش فعال(اسم مستعار دیگه):آره/من:یعنی پ.ن:البته خیلی از گوسفندان قبل ?? سالگی پشت ماشین میشینند.اما خب نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:29 صبح
نظرات دیگران() لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|