عکس عاشقانه3 

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 2:12 عصر
نظرات دیگران()
عکس عاشقانه2 

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 2:11 عصر
نظرات دیگران()
عکس عاشقانه1 


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 2:10 عصر
نظرات دیگران()
البوم جدید علیرضا روزگار 

آلبوم جدید و زیبای علی رضا روزگار به نام خداحافظ



 دانلود آلبوم به صورت یکجا در یک فایل زیپ شده

فرمت : Mp3 / کیفیت : 128Kbps

 ?ـ خداحافظ

 ?ـ نمی خوام ببینمت

 ?ـ پشت سرت نگاه نکن

 ?ـ گل احساس

 ?ـ هرگز نشد

 ?ـ دیگه گریه نکن

 ?ـ جنون

 ?ـ وای


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 2:9 عصر
نظرات دیگران()
وای 
ن
نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 2:4 عصر
نظرات دیگران()
زنگ موبایل 

یک زنگ خیلی زیبا از میکس صدای خنده بچه ، این جدیده و با قبلی فرق داره

حجم ??? کیلوبایت

 

DowNload


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 2:3 عصر
نظرات دیگران()
استعفا 

بدین وسیله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول میکنم.

می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است.
می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم!
می خواهم زیر یک درخت بزرگ بنشینم و با دوستانم بستنی بخورم.
می خواهم درون یک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
می
خواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چیز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را، جدول
ضرب را و شعرهای کودکانه را یاد می گرفتم، وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی
نمی دانم و هیچ اهمیتی هم نمی دادم.
می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب هستند.
می
خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم، نمی خواهم زندگی من پر شود
از کوهی از مدارک اداری، خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جریمه و ..
می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم، به یک کلمه محبت آمیز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و به ...
می خوام یک دنیا شادی رو با رینگ گرفتن پشت یک سطل ماست خالی با اهل خونه قسمت بکنم ...

می خواهم می خواهم که از پیچیدگیهای دنیا بی خبر باشم.

می خوام با یک شلوار آبی سوار بر دوچرخه آلبابویی تا جون دارم پا بزنم

می خوام توی بالکن خونه قدیمی بخوابم ... تا وقت بارون با سماجت سرم رو زیر پتو ببرم یا دم صبح با برق گرم آفتاب بیدار بشم ...

می خوام ...

این دسته چک من، کلید ماشین، کارت اعتباری و بقیه مدارک، مال شما.
من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم.


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 1:57 عصر
نظرات دیگران()
یه عکس خوشکل 

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 1:41 عصر
نظرات دیگران()
استحکام پیوند خانوادگی 
- استحکام پیوند خانوادگی


شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند

خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد ، برای کانون خانواده مفید

است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود . و بالعکس هر چیزی که‏

باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی‏

زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد

اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر

ازدواج مشروع ، پیوند زن و شوهری را محکم می‏سازد و موجب اتصال بیشتر

زوجین به یکدیگر می‏شود

فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع ، از نظر اجتماع‏

خانوادگی اینست که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او

به شمار برود ، در حالی که در سیستم آزادی کامیابی ، همسر قانونی از لحاظ

روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می‏رود و در نتیجه کانون‏

خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه‏گذاری می‏شود

علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد

می‏شود ، جواب می‏دهند که حالا زود است ، ما هنوز بچه‏ایم ، و یا به عناوین‏

دیگر از زیر بار آن شانه خالی می‏کنند همین است . و حال آنکه در قدیم یکی‏

از شیرین‏ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود . جوانان پیش از آنکه به برکت‏

دنیای اروپا کالای زن اینهمه ارزان و فراوان گردد ، " شب زفاف را کم از

تخت پادشاهی " نمی‏دانستند

ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندی انجام می‏گرفت و به‏

همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختی و

سعادت خود می‏دانستند ، ولی امروز کامجوئیهای جنسی در غیر کادر ازدواج به‏

حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاقها وجود ندارد

معاشرتهای آزاد و بی‏بند وبار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت یک‏

وظیفه و تکلیف و محدودیت در آورده است که باید آن را با توصیه‏های‏

اخلاقی و یا احیانا - چنانکه برخی از جرائد پیشنهاد می‏کنند - با اعمال زور

بر جوانان تحمیل کرد

تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می‏کند به محیط خانوادگی و کادر

ازدواج قانونی ، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می‏شود اینست‏

که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت ، و در اجتماع دوم آغاز

محرومیت و محدودیت است . در سیستم روابط آزاد جنسی ، پیمان ازدواج به‏

دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می‏دهد و آنها را ملزم می‏سازد که به یکدیگر

وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می‏بخشد

سیستم روابط آزاد اولا موجب می‏شود که پسران تا جائی که ممکن است از

ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور

و نشاط آنها رو به ضعف و سستی می‏نهد ، اقدام به ازدواج کنند و در این‏

موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احیانا برای خدمتکاری و کلفتی بخواهند

، و ثانیا پیوند ازدواجهای موجود را سست می‏کند و سبب می‏گردد به جای‏

اینکه خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک‏

از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند

بر عکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح‏

شده است یکدیگر را زندانبان بنامند

وقتی پسر یا دختری می‏خواهد بگوید ازدواج کرده‏ام ، می‏گوید برای خودم‏

زندانبان گرفته‏ام . این تعبیر برای چیست ؟ برای اینکه قبل از ازدواج‏

آزاد بود هر کجا بخواهد برود ، با هر کس بخواهد بر قصد ، بلاسد ، هیچکس‏

نبود که بگوید بالای چشمت ابرو است . ولی پس از ازدواج این آزادیها

محدود شده است ، اگر یک شب دیر به خانه بیاید مورد مؤاخذه همسرش قرار

می‏گیرد که کجا بودی ؟ و اگر در محفلی با التهاب با دختری بر قصد ،

همسرش به او اعتراض می‏کند . واضح است که روابط خانواده در چنین سیستمی‏

تا چه اندازه سرد و سست و غیر قابل اطمینان است .

بعضی‏ها مانند برتراند راسل پنداشته‏اند که جلوگیری از معاشرتهای آزاد

صرفا به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است ، برای حل اشکال ، استفاده‏

از وسائل ضد آبستنی را پیشنهاد کرده‏اند ، در صورتی که مسأله ، تنها پاکی‏

نسل نیست . مسأله مهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمی‏ترین عواطف بین زوجین‏

و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است . تأمین این‏

هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا همسران‏

قانونی چشم بپوشند ، مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز در صدد

تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد ، و اصل ممنوعیت هر نوع‏

کامیابی جنسی در غیر کادر خانواده حتی قبل از ازدواج هم رعایت گردد

به علاوه ، زنی که تا اینجا پیش رفته است که به پیروی از

امثال راسل و تقلید از صاحبان مکتب " اخلاق نوین جنسی " با داشتن همسر

قانونی ، عشق خود را در جای دیگر جستجو می‏کند و با مرد مورد عشق و علاقه‏

خود همبستر می‏شود ، چه اطمینانی هست که به خاطر همسر قانونی که چندان‏

مورد علاقه‏اش نیست وسائل ضد آبستنی به کار برد و از مرد مورد عشق و علاقه‏

خود آبستن نشود و فرزند را به ریش همسر قانونی نبندد .قطعا چنین زنی‏

مایل است که فرزندی که به دنیا می‏آورد از مرد مورد علاقه‏اش باشد نه از

مردی که فقط به حکم قانون همسر او است و الزاما به حکم قانون نباید از

غیر او آبستن بشود . همچنان مرد نیز طبعا علاقه‏مند است که از زن مورد عشق‏

و علاقه‏اش فرزند داشته باشد نه از زنی که با زور قانون به او پیوند

کرده‏اند . دنیای اروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنی ،

آمار فرزندان غیر مشروع وحشت‏آور است

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 1:38 عصر
نظرات دیگران()
علت پیدا شدن حجاب 

علت پیدا شدن حجاب

علت و فلسفه پیدا شدن حجاب چیست ؟ چطور شد که در میان همه یا بعضی‏

ملل باستانی پدید آمد ؟ اسلام که دینی است که در همه دستورهای خویش‏

فلسفه و منظوری دارد چرا و روی چه مصلحتی حجاب را تأیید و یا تأسیس کرد

؟ .

مخالفان حجاب سعی کرده‏اند جریانات ظالمانه‏ای را به عنوان علت پیدا

شدن حجاب ذکر کنند ، و در این جهت میان حجاب اسلامی و غیر اسلامی فرق‏

نمی‏گذارند ، چنین وانمود می‏کنند که حجاب اسلامی نیز از همین جریانات‏

ظالمانه سرچشمه می‏گیرد

در باب علت پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونی ابراز شده است و غالبا

این علتها برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذکر شده است . ما

مجموع آنها را ذکر می‏کنیم . نظریاتی که به دست آورده‏ایم بعضی فلسفی و

بعضی اجتماعی و بعضی اخلاقی و بعضی اقتصادی و بعضی روانی است که ذیلا ذکر

می‏شود :

1 - میل به ریاضت و رهبانیت ( ریشه فلسفی )

2 - عدم امنیت و عدالت اجتماعی ( ریشه اجتماعی )

3 - پدرشاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع‏

اقتصادی مرد ( ریشه اقتصادی )

4 - حسادت و خودخواهی مرد ( ریشه اخلاقی )

5 - عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم‏

دارد ، به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او

در ایام عادت وضع شده است ( ریشه روانی )

علل نامبرده یا به هیچ وجه تأثیری در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از

جهان نداشته است و بی جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کرده‏اند و یا

فرضا در پدید آمدن بعضی از سیستمهای غیر اسلامی تأثیر داشته است در حجاب‏

اسلامی تأثیر نداشته است یعنی حکمت و فلسفه‏ای که در اسلام سبب تشریع‏

حجاب شده نبوده است

همانطور که ملاحظه می‏شود مخالفان حجاب گاهی آن را زائیده یک طرز تفکر

فلسفی خاص درباره جهان و لذات جهان معرفی می‏کنند و گاهی ریشه سیاسی و

اجتماعی برای آن ذکر می‏کنند و گاهی آنرا معلول علل اقتصادی می‏دانند و

گاهی جنبه‏های خاص اخلاقی یا روانی را در پدید آمدن آن دخالت می‏دهند

ما هر یک از این علل را ذکر و سپس انتقاد می‏کنیم و ثابت می‏کنیم که‏

اسلام در فلسفه اجتماعی خود به هیچیک از این جهات نظر نداشته است و

هیچیک از آنها با مبانی مسلم و شناخته

شده اسلام وفق نمی‏دهد و در خاتمه به یک علت اساسی اشاره می‏کنیم که از

نظر ما موجه‏ترین آنها به شمار می‏رود

ریاضت و رهبانیت

ارتباط مسأله پوشش با فلسفه ریاضت و رهبانیت از این جهت است که‏

چون زن بزرگترین موضوع خوشی و کامرانی بشر است ، اگر زن و مرد معاشر و

محشور با یکدیگر باشند ، خواه ناخواه دنبال لذتجوئی و کامیابی می‏روند

پیروان فلسفه رهبانیت و ترک لذت برای اینکه محیط را کاملا با زهد و

ریاضت سازگار کنند بین زن و مرد حریم قائل شده پوشش را وضع کرده‏اند ،

کما اینکه با چیزهای دیگری هم که نظیر زن محرک لذت و بهجت بوده است‏

مبارزه کرده‏اند . پدید آمدن پوشش طبق این نظریه ، دنباله و نتیجه پلید

دانستن ازدواج و مقدس شمردن عزوبت است

ایده ریاضت و ترک دنیا همانطوری که در موضوع مال ، فلسفه فقر طلبی و

پشت پا زدن به همه وسائل مادی را به وجود آورده است ، در مورد زن فلسفه‏

تجرد طلبی و مخالفت با جمال را ایجاد کرده است . بلند نگهداشتن مو که‏

در میان سیکها ، هندوها و بعضی‏ها در اویش معمول است نیز از مظاهر

مخالفت با جمال و مبارزه با شهوت و از ثمرات فلسفه طرف لذت و میل به‏

ریاضت است . می‏گویند کوتاه کردن و ستردن مو ، سبب فزونی رغبت جنسی‏

می‏گردد و بلند کردن آن موجب تقلیل و کاهش آن است

در اینجا بد نیست قسمتی از گفته برتراند راسل را در این موضوع بیاوریم‏

. وی در کتاب " زناشوئی و اخلاق " صفحه 30 می‏گوید :

" بخصوص در قرون اول مسیحیت این طرز فکر سن پول ( بولس مقدس ) از

طرف کلیسا اشاعه تمام یافت و تجرد مفهوم تقدس به خود گرفت و عده‏

بیشماری راه بیابان پیش گرفتند تا شیطان را منکوب سازند ، شیطانی که هر

آن ذهن آنان را از تخیلات شهوانی مملو می‏ساخت . کلیسا ضمنا با استحمام‏

به مبارزه پرداخت زیرا خطوط بدن ، انسان را به طرف گناه می‏راند . کلیسا

چرک بدن را تحسین کرده رایحه بدن صورت بوی تقدس را به خود گرفت زیرا

باز به نظر سن پول نظافت بدن و آرایش آن با نظافت روح منافات دارد

شپش مروارید خدا شناخته شد . . . "

اینجا این پرسش پیش می‏آید که اساسا علت تمایل بشر به ریاضت و

رهبانیت چیست ؟ بشر طبعا باید کامجو و لذت طلب باشد . پرهیز از لذت‏

و محروم کردن خود باید دلیلی داشته باشد

چنانکه می‏دانیم رهبانیت و دشمنی با لذت جریانی بوده که در بسیاری از

نقاط جهان وجود داشته است . از جمله مراکز آن در مشرق زمین ، هندوستان ،

و در مغرب زمین یونان بوده است . نخله " کلبی " که یکی از نخله‏های‏

فلسفی است و در یونان رواج داشته است ، طرفدار " فقر " و مخالف لذت‏

مادی بوده است ( 1 )

پاورقی :

1 - سرسلسله کلبیون یکی از شاگردان سقراط است به نام " انتیس طینس‏

" . او مانند استاد خود غایت وجود را در کسب فضیلت دانست ولی فضیلت‏

را در ترک همه تمتعات جسمانی و روحانی می‏دانست . گفته‏اند : " از این‏

جهت او و پیروانش را

کلبیون می‏گفتند که گفتگوهای " انتیس طینس " در محلی از شهر آتن‏

واقع می‏شد که به مناسباتی آنجا را " سگ سفید " می‏خواندند . و نیز به‏

سبب اینکه پیروان او در شیوه انصراف از دنیا و اعراض از علائق دنیوی‏

چنانکه مبالغه کردند که از آداب و رسوم معاشرت و لوازم زندگانی متمدن‏

نیز دست برداشته حالت دام و دد اختیار نمودند ، با لباس کهنه و پاره و

سر و پای برهنه و موی ژولیده ( مانند هیپی‏های عصر ما ) میان مردم می‏رفتند

و در گفتگو هر چه بر زبان می‏گذشت بی ملاحظه می‏گفتند ، بلکه در زخم زبان‏

اصرار داشتند و به فقر و تحمل رنج و درد ، سرفرازی می‏کردند و همه قیود و

حدودی که مردم در زندگانی اجتماعی بدان مقید شده‏اند ترک کرده حالت‏

طبیعی را پیشه خود ساخته بودند " . ( سیر حکمت در اروپا ، جلد اول صفحه‏

70 )


یکی از علل پدید آمدن اینگونه افکار و عقاید ، تمایل بشر برای وصول به‏

حقیقت است . این تمایل در بعضی افراد فوق العاده شدید است ، و اگر با

این عقیده ضمیمه گردد که کشف حقیقت از برای روح آنگاه حاصل می‏شود که‏

بدن و تمایلات بدنی و جسمانی مقهور گردد ، قهرا منجر به ریاضت و

رهبانیت می‏گردد . به عبارت دیگر ، این اندیشه که وصول به حق جزا از راه‏

فنا و نیستی و مخالفت با هوای نفس میسر نیست ، علت اصلی پدید آمدن‏

ریاضت و رهبانیت است

علت دیگر پدیده ریاضت آمیخته بودن لذات مادی به پاره‏ای از رنجهای‏

معنوی است . بشر دیده است که همواره در کنار لذتهای مادی یک عده‏

رنجهای روحی وجود دارد . مثلا دیده است که هر چند داشتن ثروت موجب یک‏

سلسله خوشیها و کامرانیها است اما هزاران ناراحتیها و اضطرابها و تحمل‏

ذلتها در تحصیل و در نگهداری آن وجود دارد .

بشر دیده است که آزادی و

استغناء و علو طبع خود را به واسطه این لذات مادی از دست می‏دهد . از

اینرو از

همه آن لذات چشم پوشیده تجرد و استغناء را پیشه خود ساخته است

شاید در ریاضت هندی ، عامل اول ، و در فقر طلبی کلبی یونانی عامل دوم‏

بیشتر مؤثر بوده است

علل دیگری نیز برای پدید آمدن ریاضت و گریز از لذت ذکر کرده‏اند . از

آنجمله اینکه محرومیت و شکست در موفقیتهای مادی مخصوصا شکست در عشق ،

سبب توجه به ریاضت می‏گردد . روح بشر پس از این نوع شکستها انتقام خود

را از لذتهای مادی بدین صورت می‏گیرد که آنها را پلید می‏شناسد و فلسفه‏ای‏

برای پلیدی آنها می‏سازد

افراط در خوشگذرانی و کامجوئی عامل دیگر توجه به ریاضت است . ظرفیت‏

جسمانی انسان برای لذت محدود است . افراط در کامجوئی و لذات جسمانی و

تحمیل بیش از اندازه ظرفیت بر بدن موجب عکس العمل شدید روحی مخصوصا

در سنین پیری می‏گردد . خستگی ، سرخوردگی به وجود می‏آورد

تأثیر این دو علت را نباید انکار کرد ولی مسلما اینها علت منحصر

نمی‏باشند . تأثیر این دو علت بدین نحو است که پس از شکستها و عدم‏

موفقیتها ، و یا خستگیها و فرسودگیها ، اندیشه وصول به حقیقت در روح‏

بیدار می‏گردد . توجه به مادیات و غرق شدن در اندیشه‏های مادی خود مانعی‏

است برای اینکه انسان درباره ازلیت و ابدیت و حقیقت جاودانی بیاندیشد

و در این جهت فکر و تلاش کند که از کجا آمده‏ام و در کجا هستم و به کجا

می‏روم ؟ اما همینکه به واسطه شکست و یا خستگی ، حالت گریز و بی رغبتی‏

نسبت به مادیات در روح پدید آمد ، اندیشه در مطلقات بلامزاحم مانده جان‏

می‏گیرد . این دو عامل همیشه به کمک عامل اول سبب توجه به ریاضت می‏شود

. و البته بعضی از افرادی که به سوی ریاضت کشیده می‏شوند تحت تأثیر این‏

دو عامل می‏باشند نه همه آنها

بررسی

اکنون ببینیم از نظر اسلام و طرز تفکری که اسلام به جهان عرضه داشته است‏

آیا چنین تعلیل و توجیهی برای پوشش صحیح است ؟

اسلام خوشبختانه یک طرز تفکر و جهانبینی روشن دارد ، نظرش درباره‏

انسان و جهان و لذت روشن است و به خوبی می‏توان فهمید که آیا چنین‏

اندیشه‏ای در جهانبینی اسلام وجود دارد یا نه ؟

ما منکر نیستیم که رهبانیت و ترک لذت در نقاطی از جهان وجود داشته‏

است و شاید بتوان پوشش زن را در جاهائی که چنین فکری حکومت می‏کرده‏

است از ثمرات آن دانست ، ولی اسلام که پوشش را تعیین کرد نه در هیچ جا

به چنین علتی استناد جسته است و نه چنین فلسفه‏ای با روح اسلام و با سایر

دستورهای آن قابل تطبیق است

اصولا اسلام با فکر ریاضت و رهبانیت سخت مبارزه کرده است و این مطلب‏

را مستشرقین اروپائی هم قبول دارند . اسلام به نظافت تشویق کرده ، به جای‏

اینکه شپش را مروارید

خدا بشناسد گفته است : " « النظافة من اعیمان » " . پیغمبر اکرم شخصی‏

را دید در حالی که موهایش ژولیده و جامه‏هایش چرکین بود و بد حال می‏نمود

. فرمود : " « من الدین المتعة » " ( 1 ) یعنی تمتع و بهره بردن از

نعمتهای خدا جزو دین است . و هم آنحضرت فرمود : " « بئس العبد

القاذوره » " ( 2 ) یعنی بدترین بنده شخص چرکین و کثیف است

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : " « ان الله جمیل یحب الجمال » " ( 3

) خداوند زیبا است و زیبائی را دوست می‏دارد . امام صادق فرمود : "

خداو ند زیبا است و دوست می‏دارد که بنده‏ای خود را بیاراید و زیبا نماید

و بر عکس ، فقر را و تظاهر به فقر را دشمن می‏دارد . اگر خداوند نعمتی به‏

شما عنایت کرد باید اثر آن نعمت در زندگی شما نمایان گردد . به آنحضرت‏

گفتند چگونه اثر نعمت خدا نمایان گردد ؟ فرمود به اینکه جامه شخص نظیف‏

باشد ، بوی خوش استعمال کند ، خانه خود را با گچ سفید کند ، بیرون خانه‏

را جاروب کند ، حتی پیش از غروب چراغها را روشن کند که بر وسعت رزق‏

می‏افزاید " ( 4 )

در قدیمی‏ترین کتابهائی که در دست داریم مانند " کافی " که یادگار

هزار سال پیش است ، بحثی تحت عنوان " باب الزی و التجمل " وجود

دارد . اسلام به کوتاه کردن و شانه کردن مو و به کار بردن بوی خوش و روغن‏

زدن به سر سفارشهای اکید کرده است

پاورقی :

1 - وسائل جلد اول صفحه . 277

2 و 3 - وسائل جلد اول صفحه . 277

4 - وسائل جلد اول صفحه . 278


عده‏ای از اصحاب رسول اکرم به خاطر اینکه بهتر و بیشتر عبادت کنند و

از لذات روحانی بهره‏مند شوند ترک زن و فرزند کردند ، روزها روزه‏

می‏گرفتند و شبها عبادت می‏کردند . همینکه رسول خدا آگاه شد آنها را منع‏

کرد و گفت من که پیشوای شما هستم چنین نیستم ، بعضی روزها روزه می‏گیرم ،

بعضی روزها افطار می‏کنم ، بعضی روزها افطار می‏کنم ، قسمتی از شب را

عبادت می‏کنم و قسمتی دیگر نزد زنهای خود هستم . همین عده از رسول خدا

اجازه خواستند که برای اینکه ریشه تحریکات جنسی را از وجود خود بکنند ،

خود را اخته کنند . رسول اکرم اجازه نداد ، فرمود در اسلام این کارها حرام‏

است

روزی سه زن به حضور رسول اکرم آمده از شوهران خود شکایت کردند . یکی‏

گفت شوهر من گوشت نمی‏خورد . دیگری گفت شوهر من از بوی خوش اجتناب‏

می‏کند . سومی گفت شوهر من از زنان دوری می‏کند . رسول خدا بیدرنگ در

حالی که به علامت خشم ردایش را به زمین می‏کشید ، از خانه به مسجد رفت و

بر منبر آمد و فریاد کرد : چه می‏شود گروهی از یاران مرا که ترک گوشت و

بوی خوش و زن کرده‏اند ؟ ! همانا من خودم هم گوشت می‏خورم و هم بوی خوش‏

استعمال می‏کنم و هم از زنان بهره می‏گیرم . از روش من اعراض کند از من‏

نیست ( 1 )

پاورقی :

1 - " کافی " تألیف محمد بن یعقوب کلینی جلد 5 صفحه 496 ، و وسائل‏

جلد 3 ص . 14 برای روایات نهی از تبتل و اختصا ( رهبانیت و خود را

اخته کردن ) رجوع شود به " صحیح بخاری " جلد 7 صفحات 4 و 5 و 40 و "

صحیح مسلم " جلد 4 صفحه 129 و " جامع ترمذی " چاپ هند صفحه 173


دستور کوتاه کردن لباس - برخلاف معمول اعراب که لباسهایشان به قدری‏

بلند بود که زمین را جاروب می‏کرد - به خاطر نظافت است که در اولین‏

آیات نازله بر رسول اکرم بیان شده است : « و ثیابک فطهر »( 1 )

همچنین استحباب پوشیدن جامه سفید یکی به خاطر زیبائی است و دیگر به‏

خاطر پاکیزگی است ، زیرا لباس سفید چرک را بهتر نمایان می‏سازد و به‏

همین موضوع در روایات اشاره شده است : « البسوا البیاض فانه اطیب و

اطهر » . ( 2 ) رسول اکرم هنگامی که می‏خواست نزد اصحابش برود به آئینه‏

نگاه می‏کرد ، موهای خود را شانه و مرتب می‏ساخت و می‏گفت خداوند دوست‏

می‏دارد بنده‏اش را که وقتی که به حضور دوستان خود می‏رود خود را آماده و

زیبا سازد ( 3 ) . ، یعنی لباس سفید بپوشد که زیباتر و پاکیزه‏تر است

قرآن کریم آفرینش وسائل تجمل را از لطفهای خدا نسبت به بندگانش‏

قلمداد کرده است و تحریم زینتهای دنیا بر خود ، سخت مورد انتقاد قرآن‏

قرار گرفته است : " « قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات‏

من الرزق »" ( 4 ) .

پاورقی :

1 - جامه‏های خویش را پاکیزه گردان . سوره المدثر ، آیه . 4

2 - وسائل ، جلد اول صفحه . 280

3 - وسائل ، جلد اول صفحه . 278

4 - بگو چه کسی زینتهائی که خدا برای بندگان خود آفریده و روزیهای‏

پاکیزه را حرام کرده است ؟ سوره الاعراف ، آیه . 32


در احادیث اسلامی آمده است که ائمه اطهار با

متصوفه کرارا مباحثه کرده و مرام آنان

را با استناد به همین آیه باطل نشان داده‏اند

اسلام التذاذ و کامجوئی زن و شوهر از یکدیگر را نه تنها تقبیح نکرده‏

است ، ثوابهائی هم برای آن قائل شده است . شاید برای یک نفر فرنگی‏

شگفت انگیز باشد اگر بشنود اسلام مزاح و ملاعبه زن و شوهر ، آرایش کردن‏

زن برای شوهر ، پاکیزه کردن شوهر خود را برای زن مستحب می‏داند . در قدیم‏

که به پیروی از کلیسا همه گونه التذاذات شهوانی را تقبیح می‏کردند ، این‏

حرفها را تخطئه کرده حتی مسخره می‏دانستند

اسلام التذاذات جنسی در غیر محدوده ازدواج قانونی را به شدت منع‏

فرموده است و آن خود فلسفه خاصی دارد که بعد توضیح خواهیم داد ، ولی‏

لذت جنسی در حدود قانون را تحسین کرده است تا جائی که فرموده دوست‏

داشتن زن از صفات پیغمبران است : « من اخلاق الانبیاء حب النساء » (2)

در اسلام زنی که در آرایش و زینت خود برای شوهر کوتاهی کند ، نکوهش‏

شده است کما اینکه مردانی که در ارضاء زن خود کوتاهی می‏کنند نیز نکوهش‏

شده‏اند

پاورقی :

1 - رجوع شود به وسائل جلد 1 صفحه . 279

2 - وسائل الشیعه جلد 3 صفحه . 3


حسن بن جهم می‏گوید : بر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام وارد شدم ، دیدم‏

خضاب فرموده است . گفتم رنگ مشکی به کار برده‏اید ؟ فرمود : بلی ،

خضاب و آرایش در مرد موجب افزایش پاکدامنی در همسر او است . برخی از

زنان به این

جهت که شوهرانشان خود را نمی‏آرایند ، عفاف را از دست می‏دهند ( 1 )

حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که :

« تنظفوا و لا تشبهوا بالیهود »

یعنی نظیف باشید و خودتان را شبیه به یهود نکنید . بعد فرمود زنان‏

یهودی که زناکار شدند بدان جهت بود که شوهرانشان کثیف بودند و مورد

رغبت واقع نمی‏شدند . خودتان را پاکیزه کنید تا زنانتان به شما راغب‏

گردند

عثمان بن مظعون یکی از اکابر صحابه رسول اکرم است ، خواست به تقلید

از راهبان ، به اصطلاح تارک دنیا شود ، ترک زن و زندگی کرد و لذتها را

بر خویش تحریم ساخت

همسرش نزد رسول خدا آمده عرض کرد یا رسول الله ! عثمان روزها را روزه‏

می‏گیرد و شبها به نماز بر می‏خیزد . پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله‏

خشمگین شده برخاست به نزد وی آمد . عثمان مشغول نماز بود . صبر کرد تا

نمازش تمام شد ، فرمود : ای عثمان خدا مرا به رهبانیت دستور نفرموده‏

است . دین من روشی منطبق بر واقعیت و در عین حال ساده و آسان است . "

« لم یرسلنی الله تعالی بالرهبانیة و لکن بعثنی بالحنیفیة السهلة السمحة»

" ( 3 ) یعنی خداوند مرا برای رهبانیت و ریاضت نفرستاده است ، مرا

برای شریعتی فطری و آسان و با گذشت فرستاده است .

پاورقی :

1 - کافی جلد 5 صفحه . 567

2 - نهج الفصاحه

3 - کافی جلد 5 صفحه . 494


من نماز می‏خوانم و

روزه

می‏گیرم و با همسرانم نیز مباشرت دارم . هر کس که دین مطابق با فطرت‏

مرا دوست می‏دارد باید از من پیروی کند . ازدواج یکی از سنتهای من است

عدم امنیت

ریشه دیگری که برای به وجود آمدن پوشش ذکر کرده‏اند ناامنی است . در

زمانهای قدیم بیعدالتی و ناامنی بسیار بوده است . دست تجاوز زورمندان و

قلدران به مال و ناموس مردم بیباکانه دراز بوده است . مردم اگر پول و

ثروتی داشتند ناچار بودند به صورت دفینه در زیر خاک پنهان کنند . علت‏

مخفی ماندن گنجها اینست که صاحبان طلا و ثروت جرأت نمی‏کردند که حتی‏

بچه‏های خود را از پنهانگاه ثروت خود آگاه سازند . می‏ترسیدند که راز آنها

به وسیله بچه‏ها فاش شود و مورد تجاوز و گزند قلدران واقع شوند . بدین‏

ترتیب گاهی اتفاق می‏افتاد که پدر با مرگ ناگهانی از دنیا می‏رفت و

فرصت نمی‏کرد اسرار خود را به فرزندش بسپارد . قهرا دارائی او در زیر

خاکها مدفون می‏ماند . جمله معروف استر ذهبک و ذهابک و مذهبک : پول و

مسافرت و عقیده خود را آشکار نکن ، یادگار آن زمانها است

همانطور که در مورد ثروت امنیت نبود ، راجع به زن هم امنیت وجود

نداشت . هر کس زن زیبائی داشت ناچار بود او را از

نظر زورمندان مخفی نگهدارد . زیرا اگر آنها اطلاع پیدا می‏کردند . او دیگر

مالک زن خود نبود

ایران دوره ساسانی ناظر جنایتها و فجایع عجیبی در این زمینه بوده است‏

. شاهزادگان و موبدان و حتی کدخداها و اربابها هرگاه از وجود زن زیبائی‏

در یک خانه مطلع می‏شدند به آن خانه می‏ریختند و زن را از خانه شوهرش‏

بیرون می‏کشیدند . در آن موقع سخن از پوشش و حجاب نبود . سخن از به‏

اصطلاح قایم کردن و مخفی داشتن زن بود که احدی نفهمد . ویل دورانت در

کتاب " تاریخ تمدن " قضایای شرم‏آوری در این باره از ایران قدیم نقل‏

می‏کند . کنت گوبینو در کتاب " سه سال در ایران " می‏گوید : حجابی که‏

هم اکنون در ایران است بیش از آن اندازه که مستند به اسلام باشد مستند

به ایران قبل از اسلام است . و می‏نویسد که در ایران قدیم مردم هیچ امنیتی‏

در مورد زنها نداشتند

درباره انوشیروان - که به غلط او را عادل خوانده‏اند - نقل شده که وقتی‏

یکی از سرهنگان ارتش او زنی زیبا داشت . انوشیروان به قصد تجاوز به زن‏

او در غیاب او به خانه‏اش رفت . زن جریان را برای شوهر خود نقل کرد

بیچاره شوهر ، دید زنش را که از دست داده سهل است جانش نیز در خطر

است . فورا زن خویش را طلاق گفت . وقتی انوشیروان مطلع شد که وی زنش‏

را طلاق داده است به او گفت شنیدم یک بوستان بسیار زیبائی داشته‏ای و

اخیرا آن را رها کرده‏ای ، چرا ؟ گفت جای پای شیر در آن بوستان دیدم‏

ترسیدم مرا بدرد . انوشیروان خندید و گفت دیگر آن شیر به آن بوستان‏

نخواهد آمد

این نا امنی‏ها اختصاص به ایران و به زمانهای قدیم نداشته است

داستان اذان نیمه شب که در " داستان راستان " آورده‏ایم نشان می‏دهد که‏

چگونه مشابه این جریانها در دوران تسلط مردم ماوراء النهر بر دستگاه‏

خلافت بغداد ، در بغداد هم رواج داشته است . در همین زمانها نزدیک‏

خودمان یکی از شاهزادگان در اصفهان از اینگونه تجاوزها زیاد داشته است و

مردم اصفهان قصه‏های زیادی از زمان حکومت او نقل می‏کنند

بررسی

ما وجود نا امنی‏ها و بیعدالتی‏های زمان گذشته و تأثیر آنها را در مخفی‏

کردن زن منکر نیستیم

مسلما حجابهای افراطی و عقائد افراطی درباره پوشیدن زن معلول همین نوع‏

جریانهای تاریخی است . ولی باید ببینیم آیا فلسفه پوشش زن در اسلام همین‏

" قر " می‏زنند و او را از شوهر و فرزند آواره می‏کنند . اینگونه حوادث‏

و یا حوادثی از قبیل ربودن زنان و دختران به وسیله تا کسی یا وسیله دیگر

زیاد اتفاق می‏افتد و در روزنامه‏ها می‏خوانیم . در روزنامه اطلاعات مورخ 6

أ 47 / 9 تحت عنوان " زنان امریکا در معرض خطر حملات جنسی " می‏نویسد

: .

" واشنگتن آسوشیتدپرس - سه پزشک محقق امریکائی در گزارشی که برای‏

دولت امریکا تهیه کرده‏اند اعلام نموده‏اند که در میان ایالات امریکا

لوس‏آنجلس از لحاظ میزان " زنای به عنف " مقام اول را دارد و واشنگتن‏

مقام سیزدهم را حائز است . البته این بدان معنی نیست که زنان و دختران‏

در واشنگتن از حملات جنسی در امانند ، اما امنیت آنها از بسیاری از

شهرهای بزرگ امریکا بیشتر است . در هر صد هزار جمعیت لوس‏آنجلس 52

مورد زنای به عنف وجود دارد . در حالی که در واشنگتن این رقم 17 / 7

می‏باشد . در نیویورک در مدت شش ماه 3000 شکایت از هتک ناموس به زور

به اداره پلیس رسیده است . سن این عده شاکیان بین شش سال تا هشتاد و

هشت سال بوده و قسمت اعظم شاکیان چهارده ساله بوده‏اند "

پس این ادعا که در عصر ما امنیت ناموسی کامل برقرار است و صاحبان‏

نوامیس باید از این نظر خاطرشان جمع باشد یاوه‏ای بیش نیست

ثانیا فرض کنیم امنیت ناموسی کامل در جهان برقرار شده و تجاوز به‏

عنف دیگر وجود ندارد و هر تجاوزی که به نوامیس مردم می‏شود از روی رضای‏

طرفین است ، ریشه نظر اسلام درباره پوشش چیست ؟ آیا نظر اسلام به عدم‏

امنیت بوده تا گفته شود اکنون که امنیت کامل برقرار شده دلیلی برای‏

پوشش نیست ؟

مسلما علت دستور پوشش در اسلام عدم امنیت نبوده است . لااقل علت‏

منحصر و اساسی ، عدم امنیت نبوده است ، زیرا این امر نه در آثار اسلامی‏

به عنوان علت پوشش معرفی شده است و نه چنین چیزی با تاریخ تطبیق می‏کند

. در میان اعراب جاهلیت پوشش نبود و در عین حال امنیت فردی به واسطه‏

زندگی خاص قبیله‏ای و بدوی وجود داشت . یعنی در همان وقت که در ایران‏

ناامنی فردی و تجاوز به ناموسی به حد اعلی وجود داشت و پوشش هم بود ،

در عربستان ، اینگونه تجاوز بین افراد قبائل وجود نداشت

امنیتی که در زندگی قبیله‏ای وجود نداشت امنیت اجتماعی یعنی امنیت‏

گروهی بود و اینگونه عدم امنیت‏ها را پوشش نمی‏تواند چاره نماید . به این‏

معنی که قبیله‏ای به قبیله دیگر شبیخون می‏زد . در این شبیخونها که به‏

وسیله قبیله بیگانه انجام می‏شد همه چیز دستخوش غارت می‏گردید ، هم مرد

اسیر می‏شد و هم زن ، پوشش زن برای او امنیت نمی‏آورد

زندگی اعراب جاهلیت با همه تفاوت عظیم و فاحشی که با زندگی صنعتی و

ماشینی عصر ما داشته ، از این جهت مانند عصر ما بوده یعنی فحشا و زنا

حتی در مورد زنان شوهردار فراوان بوده است . ولی به خاطر یک نوع‏

دموکراسی و نبودن حکومت استبدادی ، کسی زن کسی را به زور از خانه‏اش‏

بیرون نمی‏کشید . با این تفاوت که نوعی عدم امنیت فردی در زندگی ماشینی‏

امروز هست که در آن عصر نبود

پوشش ، برای جلوگیری از تجاوز کسانی است که در یک

جا زندگی می‏کنند . بر حسب خوی و عادت قبیله‏ای بین افراد یک قبیله‏

اینجور تجاوزها وجود نداشته است . لهذا نمی‏توانیم بگوئیم که اسلام صرفا

به خاطر برقرار ساختن امنیت دستور پوشش را وضع کرد

فلسفه اساسی پوشش چیز دیگر است که توضیح خواهیم داد . در عین حال‏

نمی‏خواهیم بگوئیم که مسأله امنیت زن از گزند تجاوز مرد به هیچ وجه مورد

توجه نبوده است . بعدا در آنجا که به تفسیر آیه " جلباب " می‏پردازیم‏

، خواهیم دید که قرآن کریم بدین اصل توجه داشته است . مدعی این موضوع‏

نیز نیستیم که در عصر ما این فلسفه بی مورد است و امنیت کامل برای زن‏

از ناحیه تجاوزات مردانه برقرار است . تجاوزات به عنف که در کشورهای‏

به اصطلاح پیشرفته همه روزه رخ می‏دهد ، در روزنامه های ما هم منعکس است‏

را خلق کردند

گویندگان این سخن ، سعی کرده‏اند مسائل دیگری از قبیل نفقه و مهر را نیز

براساس مالکیت مرد نسبت به زن توجیه کنند

در کتاب " انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران " صفحه 27 می‏نویسد :


" هنگامی که قانون مدنی ایران تدوین شد هنوز از برده فروشی در بعضی از

نقاط دنیا اثری به جا بود و در ایران نیز با اینکه این کار علی الظاهر از

میان رفته بود ولی باز در مغز قانونگزاران آثاری از برده‏فروشی

و آزار به زیر دستان وجود داشت . زن را در آن دوره چون " مستأجره "

می‏پنداشتند . زن حق نداشت با مردان نشست و برخاست کند و در اجتماعات‏

راه یابد و به مقامات دولتی برسد . اگر صدای زن را نامحرم می‏شنید آن زن‏

بر شوی خود حرام می‏شد . خلاصه مردان آن دوره زن را چون ابزاری می‏دانستند

که کار او منحصرا رسیدگی به امور خانه و پروردن فرزند بود و هنگامی که‏

این ابزار می‏خواست از خانه بیرون برود او را سر تا پا در چادری سیاه‏

می‏پیچانیدند و روانه بازار یا خیابان می‏کردند "

علائم و نشانه‏های افترا و غرض و مرض از اتمام این نوشته پیداست . کی‏

و کجا چنین قاعده‏ای وجود داشت که اگر صدای زن را نامحرم می‏شنید بر شوی‏

خود حرام می‏شد ؟ آیا در جامعه‏ای که دائما سخنرانان مذهبیش از بالای منابر

خطابه زهرای مرضیه را در مسجد مدینه و خطابه‏های زینب کبرا را در کوفه و

شام به گوش مردم می‏رسانند ، ممکن است چنین فکری در میان مردم آن جامعه‏

پیدا شود ؟ ! کی و کجا زن در ایران اسلامی برده مرد بوده است ؟ همه‏

می‏دانند که در خانواده‏های مسلمان بیش از آنکه زن در خدمت مرد باشد ،

مرد به حکم وظیفه اسلامی در خدمت زن بوده وسیله آسایش او را فراهم‏

می‏کرده است . زن در خانواده‏هائی مورد اهانت و تحقیر و ظلم قرار گرفته‏

که روح اسلامی در آن خانواده‏ها نبوده یا ضعیف بوده است

عجبا می‏گوید : " زن حق نداشت که با مردان نشست و برخاست کند . "

من می‏گویم : بر عکس ، در محیطهای پاک اسلامی این مرد بود که حق نداشت‏

در نشست و برخاستها از زن بیگانه بهره‏برداری کند . این مرد است که‏

همواره حرص می‏ورزد

که زن را وسیله چشم چرانی و کامجوئی خود قرار دهد . هیچگاه مرد به طبع‏

خود مایل نبوده حائلی میان او و زن وجود داشته باشد و هر وقت که این‏

حائل از میان رفته آنکه برنده بوده مرد بوده است و آنکه باخته و وسیله‏

شده زن . امروز که مردان موفق شده‏اند با نامهای فریبنده آزادی و تساوی و

غیره این حائل را از میان ببرند زن را در خدمت کثیفترین مقاصد خویش‏

گرفته‏اند . بردگی زن ، امروز به چشم می‏خورد که برای تأمین منافع مادی یک‏

مرد در یک مؤسسه تجارتی خود را صد قلم برای جلب مشتری مرد می‏آراید و به‏

صورت " مانکن " در می‏آید و شرف خود را در ازاء چندرغا ز حقوق می‏فروشد


این نشست و برخاست‏ها که امثال این نویسنده آرزوی آنرا می‏کنند جز

بهره‏کشی مرد و بهره‏دهی زن مفهومی ندارد . همه می‏دانند نشست و برخاست‏ها

در محیطهای پاک که موضوع بهره‏کشی مرد از زن در میان نبوده است هیچگاه‏

در جامعه اسلامی ممنوع نبوده است

نویسنده همین کتاب ، تاریخ روابط زن و مرد را از نظر جامعه‏شناسی به‏

چهار دوره تقسیم می‏کند :

دوره اول مرحله طبیعی و اشتراکی اولیه که زن و مرد بدون هیچگونه قید و

شرطی با هم خلطه و آمیزش داشته‏اند . در این دوره به عقیده این نویسنده‏

اساسا زندگی خانوادگی وجود نداشته است

دوره دوم دوره تسلط مرد است . در این دوره مرد بر زن غلبه کرده خود را

مالک او دانسته او را همچون ابزاری در خدمت

خود در آورده است . حجاب یادگار این دوره می‏باشد

دوره سوم مرحله قیام و اعتراض زن است . در این مرحله زنان از

ناسازگاری مردان به ستوده آمدند و در مقابل مظالم آنها ابتدا مقاومت‏

کردند و چون دریافتند که طبیعت خشن مردان به این آسانی حاضر نیست حق‏

آنها را رعایت کند به منظور احقاق حق خود متدرجا علیه مردان طغیان کردند

، اتحادیه‏ها تشکیل دادند ، به وسیله مطبوعات و کنفرانسها و دسته بندی‏ها

با مردان مبارزه کردند . ضمنا چون دریافتند که زورگوئی مردان نتیجه‏

تربیت ناسالم عهد کودکی و مخصوصا تبعیض بین پسران و دختران است در رفع‏

نقائص آموزش و پرورش عمومی کوشیدند

دوره چهارم مرحله تساوی حقوق زن و مرد است و به دوره اول شباهت کامل‏

دارد . این دوره از اواخر قرن نوزدهم شروع شده هنوز در همه جا استقرار

نیافته است

از نظر این منطق ، پوشش زن عبارت است از زندانی شدن زن به دست مرد

، و علت اینکه مرد ، زن را اینچنین اسیر می‏کرده این است که می‏خواسته هر

چه بیشتر از وجود او بهره اقتصادی ببرد
نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 1:35 عصر
نظرات دیگران()
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ک................س
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا