خواب
هوای اتاق سرد و غریب بود من روی لبه تخت نشسته بودم وزنی جلوی آینه نشسته بود وموهای بلند و مشکیش را شانه میزد .
من متحیر از اینکه اینجا چه می کنم . زن از جلوی آیینه بلند شد و جلو آمد و تنها روبدوشامی که به تن داشت باز کرد و به زمین انداخت و جلوی آمد . زن دارای پاهای بلند و پوست سفید و چشمان درشت وسیاه بود که چشمان من به آنها قفل شده بود به طوری که هیچ جای دیگری را نمی توانستم نگاه کنم .
زن
جلو آمد و به پای تخت زانو زد وشروع به مکیدن لبهای من کرد و من مات و
مبهوت با دستهای باز روی تخت اوفتادم وخودم رااز زیرتن سنگین او بالا میکشیدم و او به زیر گردن من میرفت .نگاه من تنها رو به ترک های روی سقف اتاق بود.
واو این کارا با مهارت بیشتری روی تن خسته من ادامه میداد. ناگهان
خودم را با لباسی سراپا سفید در بالای تخت حس کردم که خودم را در زیره تن
آن زن میدیدم که چه طور جان میدادم و دیگر حرکتی نداشتم .
از پشت در پرتوی نوری به داخل اتاق میتابید و من از آن در بیرون رفتم و در آنجا پدرم را در کناره تک درخت دیدم .

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 12:7 عصر
نظرات دیگران()

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 12:7 عصر
نظرات دیگران()
به نام خدا
سلام خدا جون
تو دلم یه دنیا حرفه که میخوام برات بگم
تو به من بگو کجایی که دلم پره بیام برات بگم تا دلم خالی شه
خدا جون اخه دلم به چی خوش باشه این چه
دنیایی هستش که به من دادی نمیخوام نمیخوام زوره نمیخوام قبری که مال من
بود دادی به داداشم مگه خون اون از خون من رنگین تر بود من که خیلی تلاش
کردم خلاص شم از این دنیا چرا گریبانمو گرفتی این دنیای نکبت نگهم داشتی
دیگه طاقت ندارم به جان خودم ندارم خستم خیلی خسته چشمام دیگه سوی دیدن
نداره به من 18 19 سال عمر دادی اما دلمو به اندازه یه ادم 40 50 ساله پیر
کردی خدا جون مگه من چه کردم تو این دنیا که باید این عذابو بکشم هان نماز
خوندم روزه گرفتم قران خوندم نماز شبتم که دارم شروع میکنم نکنه داری
امتحانم میکنی هان ! اخه تا کی هر چقدر دوست داری امتحانم کن اما تو این
دنیا نه تو دنیایی که ادم باشه نه نمیخوام نمیخوام ادم ببینم زوره
نمیخوامممممممممممممم ای کاش به اختیار دیگران گذاشته بودی که چی باشن ای
کاش منو کبوتری به این دنیا میاوردی که بتونم هر جا دوست دارم برم .
برم هر جا که معصومی قرار دادی برم رو
بام حرمش بشینم از غم و غصه به دور باشم خدا خستم خدا خوت گفتی به هر چه
میکنیمو میگوییمو هر چی تو دلمون هست شما میبینی بابا نمیخوام نمخوام الله
ایستمیرم ایستمیرممممممممممممممممممممممممممممممم ایستمیرم نمیخوام
نمیخوام خوشت میاد اشکام رو در بیاری اخه مگه چه گناهی کردم به درگات که
باید بمونمو ببینمو و ببینم بی مهریو خدا کی میخوای قیامت بیاری هان کی ما
میتونیم حضور امام مهدی رو احساس کنیم تا کی باید این پروانه ها که خودت
به وجود اوردی به شمع بسوزن تا کی باید از جدایی دل ها و قلب ها خون باشه
هان تا کی خدا در این نوشته های من دیگر اثری وجود ندارد از اشنایت خبری
نیست این جمعه اومد و رفت شب و اومدو رفت و صبح شد در این دنیا ناخن هایمو
کشیدم این تمام سالها خستم کرده دوستانم عشق هایم در حیاتم نفروختم اما
اونا فروختن منو خستم خستم خستم از دروغ خسته ام از عشق ها از دورویی ادما
خستم خیلی بدی ها دیدم به روی خودم نیاوردم عشقمو زندگیمو که تو بودی به
هیچ چیز نفروختم خدا خسته ام از دروغ خسته ام از عشق خسته ام از ادما دوست
داری چیکار کنم ببری هان دوست داری گریه کنم که دارم میکنم دوست داری دعا
کنم که هر روز دارم دعا میکنم که ببری پیش خودت منو جایی میخوام برم که
دیگه بی مهری نبینم ادم نبینم دیگه خستم خدا بقیه ناممو باز برات بعدا
مینویسم اما به شرطی که گوش بدیاا باشه دستت درد نکنه خدا جون دوستت دارم
خدا جون خیلی دوستت دارم دوست داشتنی که خودت میدونی و من که چقدر دوستت
دارم پس نزار تو این دنیای نکبتت عذاب بشکم ای
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 12:5 عصر
نظرات دیگران()
وزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای
افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد .سلیمان (ع) همچنان
به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش
را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد
شد ، و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ،
ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه
آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت .
سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
مورچه گفت : " ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود
دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند . خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی
تواند ار آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم . خداوند این قورباغه
را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد .
این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را
به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم
می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان
قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا
به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم ."
سلیمان به مورچه گفت : (( وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟ ))
مورچه گفت آری او می گوید :
ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 12:4 عصر
نظرات دیگران()

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 11:59 صبح
نظرات دیگران()
رونالدو(لوئیز نازاریو دلیما) ... دارای سرعتی بالا و برق آسا ...
رونالدو در یک نگاه :
تولد : ??سبتامر ????
محل تولد : ریودوژانیرو
وزن : ?? کیلو گرم
قد : ??/? سانتی متر
لقب : مریخی...بدیده...رونی
وضعیت تاهل : او تا کنون سه همسر اختیار کرده و تنها فرزندش یعنی((رشونالد))حاصل از ازدواج دوم وی با ملینه دو مینگوئز است .
افتخارات : برنده کفش
طلایی : در سال ???? (اینترمیلان) در سال ???? (رئال مادرید) قهرمان جام
جهانی : در سال های ???? و ???? نائب قهرمان جام جهانی ???? آقای گل جام
جهانی : ???? با هشت گل زده بهترین فوتبالیست سال : ???? بهترین
فوتبالیست جهان : ???? و ????

بدون شک می توان از
رونالدو به عنوان مشهورترین فوتبالیست حال حاضر جهان نام برد . رونالدو
مثل اکثر برزیلی ها فوتبال خود را در کوچه ومحلات و با کم ترین امکانات
آموخت . والدین وی در قطغه زمین کوچکی که داشتند به سختی کار می کردند تا
معیشت روزانه خود را تامین کنند . رونالدوی بی خیال به هر حال رویایی جز
فوتبالیست شدن نداشت و همین علاقه به وی کمک کرد مشکلات و موانع را
بگذراند .
رفتن رونالدو به مدرسه فوتبال((سوشال راموس)) و بعد ((کروزیرو))
رونالدو جوان بعد از
بازی های خیابانی راهی مدرسه فوتبال سوشال راموس شد . درخشش وی باعث شد که
او خیلی زود از این مدرسه فوتبال جداشود . باشگاه بزرگ کروزیرو اعجوبه
جدید را می خواست . او برای آنکه نشان دهد از تمام بازیکنان برتر است دز
نخستین روز تمرین تمام بازیکنان را دریبل زد . شیرین کاری وی مورد توجه
مربی قرارگرفت . وقتی شانزده سال داشت برای نخستین بار با لباس کروزیرو
حضور در لیگ برزیل را تجربه کرد . او تقریبا در هر بازی که به میدان می
رفت گلزنی می کرد . کار به جایی رسیده بود که مردم به این باور رسیدند که
: اگر رونالدو به زمین بیاید کروزیرو گل می زند و در غیر این صورت شکست می
خورد . رونالدو در نخستین فصل حضورش 12 گل به ثمر رساند . درخشش او به حدی
بود که ((کارلوس آلبرتو بریرا )) سر مربی وقت تیم ملی برزیل تصمیم گرفت
او را به جام جهانی 1994 دعوت کند .
راهیابی به قاره سبز
لیگ
هلند در آنزمان با قدرت آژاکس همراه بود اما رونالدو با گل های فراوان
حداقل در جام حذفی توانست مقابل آژاکس بایستد تا نخستین جام دوران حرفه ای
رونالدو با تلاش های خودش بدست آید که ارزش فراوانی داشت . حالا دیگر
پیراهن آیندهوون در قواره نام رونالدو کوچک به نظر می رسید . رونالدو به
پایان قراردادخود نزدیک شده بود . او قصد ترک هلند را داشت . چند باشگاه
مطرح ایتالیایی به شدت خواستار جذب وی بودند واز طرفی مقامات بارسلونا با
یک گونی پول پیراهن جدید رونالدو را آماده کرده بودند .

وی در سال ???? توانست با گلزنی برای بارسا این تیم را به قهرمانی لیگ قهرمانان برساند .
در
همان سال با پیوستن به تیم اینترمیلان توانست به قهرمانی جام یوفا دست
یابد ولی یک دوره مصدومیت جدی باعث شد که رونالدو برای مدتی از میادین دور
بماند .
در
سال ???? نیز توانست با به ثمر رساندن دو گل در بازی فینال جام جهانی
برزیل را به مقام قهرمانی جام جهانی هدایت کند . مسئولان باشگاه رئال
مادرید در ادامه سیاست ستاره سالاری خود دست روی رونالدو گذاشتند .
رونالدو در رئال مادرید توانست با زدن ?? گل نخستین کسی باشد که در
رقابتهای لالیگا بیش از ?? گل به ثمر برساند. با آمدن کاپلو به رئال
رونالدو شانس بازی کردن را بسیار کم داشت . سپس به آث میلان رفت و در آنجا
بسیار موفق است. آنجلوتی سرمربی میلان درباره رونالدو می گوید:(( ما از
رئال ستاره ای به خدمت گرفتیم که رئالی ها قدر این بازیکن را ندانستند)).

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 11:58 صبح
نظرات دیگران()
شهید
مطهری، نور تابنده ای بود که انوار یکتا پرستی را بر جان مخاطبان خود
تاباند و زنگار انحراف و التقاط را از دل ها زدود. او تجسم معارف اسلامی،
علوم و فنون عقلی و نقلی، اصلاحگر بزرگ جامعه اسلامی و مظهر کامل یک
اندیشمند برجسته کشور ایران و جهان اسلام بود.
به
حق او یکی از بزرگترین معماران بنای فکری نظام اسلامی به شمار می آید. بی
تردید کتاب ها و گفتارهایی که این نظریه پرداز اسلامی به آن ها پرداخته
برای جامعه اسلامی، حیاتی و چاره ساز است.
در
طول تاریخ زندگی بشر، چهره های درخشانی ظهور کرده اند که هم چون مشعل
فروزان، فراراه زندگی مردمان را روشن و آنان رابه سوی اهداف متعالی رهنمون
ساخته اند. استاد شهید مرتضی مطهری، فرزند راستین اسلام ناب محمدی صلی
الله علیه والله و سلم است که هم عزت خون شهیدان راه حق را پشتوانه شخصیت
کم نظیر خود دارد و هم کرامت اندیشه و قلم علمای ربانی را. بنیان گذار
جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی رحمه الله، او را حاصل عمر خود می
دانست و رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) نیز
فرمود: ‹‹ آثار استاد مطهری مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی است و به حق،
شاگرد شایسته امام امت و از افراد نادر وکم نظیر زمان ما و عصاره ای از
اندیشه های اسلامی می باشند››.
شرح مختصر زندگانی مولف شهید
استاد
شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75
کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید.
پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می
پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل
مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید
رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات
خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن,
آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و
ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن, آیات عظام سید محمد حجت، سید
صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهده گرفته اند. و در
دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی
(در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و
عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه :
الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله
العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر
ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله
حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده
است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت
( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در
مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز
مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در
سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می
رود به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در .مدرسه مروی و تألیف و
سخنرانیهای تحقیقی می پردازد .
در
سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل
می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه
تهران را آغاز می کند. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان
تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول
سالهای1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی
از ایشان به یادگار مانده است.
وی
همچنین درکنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده
خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش
دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد1342 به دنبال
یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت
شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می
گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار
مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.
پس
از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند
تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از
ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری
هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی ای که پرونده
این گروه, تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان
پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از
مهلکه جان سالم بدر می برد. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد
نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، ایجاد انجمن اسلامی در مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره می پردازد.
به
طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای
اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با کجرویها و
انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام
به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه
دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی
از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد
یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد
سرانجام در سال 1349 علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و
علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون
دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک
کرد.
و
در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه
طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه
برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد
دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال 1349 تا 1351
برنامه های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی
بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر
استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید
سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از
مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و
این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
اما
مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل
اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای
1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای
مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت
امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به
«مجاهدین خلق ایران» پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز
می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می نماید. در این سالها
استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته ای دو
روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می نماید و همزمان
در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال 1355 به دنبال
یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر
بازنشسته می شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از
شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان می گذارد بدان
امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.
و
گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی(ره) پس از تبعید ایشان از ایران به
وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی
به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و
حوزه های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی
خمینی (ره) و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت
درخدمت نهضت قرار می گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید.
در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد
مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان
را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به
ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می گیرد و تا
پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب
اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت
بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی
شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه
نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و
امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو
می روند.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهر

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 11:57 صبح
نظرات دیگران()
در توجیه آماری 90 دقیقه بازی برای آزمونهای واقعی در فوتبال
- یک
فوتبالیست حرفهای باید توانایی دویدن استاندارد 10 کیلومتر در جریان بازی
را داشته باشد که شامل راه رفتن (20 درصد )، نرم دویدن ( 40 درصد )، به
سرعت دویدن ( 13درصد ) ، به عقب دویدن ( 7 درصد )، دویدن با چرخش و حرکت
متنوع کوتاه و بلند ( 20 درصد ) که بازیکن باید این تناسب را در دو نیمه
حفظ نماید والا دچار
افت 10 درصدی در 25 دقیقه آخر بازی میشود. ( البته میزان دویدن در پستهای
مختلف تفاوت دارد یعنی هافبکها لازم است توانایی دویدن بیش از 11 کیلومتر
را در جریان بازی داشته باشد ).
- سرعت
دویدن در جریان بازی نیز طبقهبندی و آنالیز شده است. یعنی راه رفتن ( با
سرعت 4 کیلومتر در ساعت ) ، نرم دویدن ( با سرعت 8 کیلومتر در ساعت ) ،
دویدن با سرعت آرام ( 12 کیلومتر در ساعت ) ، دویدن متوسط ( با شدت 16
کیلومتر در ساعت ). دویدن با سرعت بالا ( 20 کیلومتر در ساعت ) ، دویدن با
سرعت 100 درصد ( با شدت 30 کیلومتر در ساعت ) ، دویدن به عقب ( با شدت 12
کیلومتر در ساعت ) و حرکت به شهلو ( با سرعت 10 کیلومتر در ساعت ).
- یک فوتبالیست تقریباً در هر 90 ثانیه حداقل یکبار در یک فعالت چرخشی و با سرعت بالا که حدود 30 ثانیه طول میکشد بدود.
- معمولاً
در نیمه اول فوتبالیست 5 درصد از نیمه دوم جابهجایی دارد ولی از نظر
دویدن با سرعت بالا در هر دو نیمه باید در یک سطح توانایی داشته باشد.
- بازیکم بیشترین انرژی در زمان دریبلینگ عبور از حریف را مصرف میکند و در یک بازی حتی تا 30 بار این تکنیک اجرا میشود.
- به طور میانگین هر بازیکن در جریان 90 دقیقه بازی تا 15 بار سر میزند.
- به طور میانگین هر بازیکن در جریان 90 دقیقه بازی تا 20 بار تکل میزند.
- به طور متوسط هر بازیکن در جریان 90 دقیقه بازی بین 1 تا 3 دقیقه مالکیت توپ را دارد یعنی مجموعاً حداکثر 280 متر پا به توپ میشود

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 11:54 صبح
نظرات دیگران()

راز غم رو میدونی
کشف تازه منه
توی لحظه های غم
همیشه یاد یکی پنهونه
یکی که فقط خدا میدونه
راز غم راز نگاه یک یار
راز غم لهجه چشم یک یار

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 11:53 صبح
نظرات دیگران()
دنیا به
سرعت در حال پیشرفته و علمی شدن امور روی تمام پدیده ها تاثیر گذاشته.از
جمله پدیده های متاثر از صنعتی شدن پدیده اجتماعی خواستگاری میباشد که در
زیر به شیوه ای علمی تشریح و آنالیز میشود.
عوامل موثر در خواستگاری به صورت زیر تعریف می شوند:
1-M:مخفف کلمه MONEY به معنای پول می باشد و واحد آن به فاکتور تورم وابسته است که در شرایط حاضر میلیون تومان می باشد.
?-N:معرف
تعداد دفعات خواستگاری می باشد که عددی است بزرگتر از صفر که با M رابطه
عکس دارد یعنی هر چه شما پول کمتری داشته باشید دفعات خواستگاری بیشتر
خواهد بود
نکته:در مورد عشاق N متعلق به یک مجموعه نامتناهی می باشد.
?-F:مخفف کلمه FLOWER به معنای گل می باشد که وظیفه حمل ان به عهده ی جنس مذکر می باشد.
?-?:
زاویه پرت کردن گل توسط پدر خانم می باشد که در ایران معمولا بر حسب درجه
محاسبه می شود اما در عروسی های باکلاس گاهی بر حسب گراد یا رادیان نیز
پرت می شود.
نکته:در صورت عدم حضور پدر خانم گل می تواند توسط یکی از فامیل های درجه یک عروس پرت شود
?-?:
زاویه ی حمل سینی چای و خروج عروس از آشپزخانه می باشد که به پارامتر های
متعددی از قبیل ضربان قلب مکان هندسی آشپزخانه و تعداد چای موجود در سینی
بستگی دارد.
?-P:
که نمایانگر حالات روحی والدین عروس می باشد که اگر عددی بزرگتر از یک
باشد حال والدین خوب است و اگر کوچکتر از یک باشد حال والدین خراب است
که
رابطه P با ? رابطه عکس می باشد چرا که هرچه حال والدین بدتر باشد زاویه ی
پرتاب بیشتر خواهد بود بنابراین توجه به این نکته ضروری است که در مورد
Pهای منفی خواستگاری انجام نشود چون احتمال برخورد دسته گل با سر کله
همسایه ها بسیار زیاد است
اما
عوامل دیگری چون تفاهم و عشق میان طرفین نیز وجود دارد که به علت تاثیر کم
آنها در این پدیده اجتماعی میتوان از اثر این عوامل صرف نظر کرد

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 11:52 صبح
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ