تو
یکی از پستهای قبلی در مورد مسیحی شدن یه مسلمون(!!!!!!) با شما عزیزان
صحبت کردم. خواستم تا یه ریزه دیگه به این مطلب بپردازم. اینجوری که من
بعد از خوندن مطلب این آقا دستگیرم شد، گویا رفتار بندگان خدا(حالا هر کس
که باشه زیاد مهم نیست) باعث این تصمیم گیری شده و بعد از تغییر دین این
آقا اسلام رو به عنوان یه دین ستیزه جو معرفی کرده.
اولا،
اگه یه نفر کوچکترین شناختی از اسلام داشته باشه میدونه که پیامبری که این
دین رو معرفی کرده به عنوان پیامبر رحمت معروفه که به این مورد حتی در
قرآن هم اشاره شده، پس کسی که به عنوان رحیم معرفی شده نمیتونه آدم جنگ
افروزی باشه. نمیگیم که مسلمونا اصلا جنگ نکردن ولی تمام اونا جنبه دفاع و
حفظ دین داشته که البته از اوجب واجبات به حساب میاد. مگه مسیحیا تا حالا
هیچ جنگی انجام ندادن یا پیروان ادیان دیگه؟ پس با این تعبیر کلیه ادیان
خونریز هستن و آدم اصلا دین نداشته باشه بهتره! مگه همین رییس جمهور عاقل
و بالغ و هوشمند(به ادعای بعضیا) آمریکا خودشو یه مسیحی دوآتیشه نمیدونه؟
پس چطور چند ساله داره خون مردم بی گناه رو تو شیشه میکنه؟
مسئله
بعدی اینکه ما باید دقت کنیم رفتار هر کسی نشون دهنده نیاتش نیست. مثلا،
در صدر اسلام انسانهایی بودن که خودشونو مسلمون معرفی میکردن. یه عده که
خب اعوان و انصار پیامبر بودن و آدمایی بودن مثل حضرت علی(ع) که تکلیفشون
معلومه و هنوز که هنوزه اسوه و الگو هستن، ولی یه عده بودن مثل معاویه و
عمروعاص و یزید و ... که در ظاهر مسلمون بودن ولی رگ و پی اسلامو داشتن
اساسی نابود میکردن. دست به قتل اولاد پیغمبر هم که زدن. حالا ما باید
بیایم و درست بچسبیم از اینا؟ خب اگه راست میگی برو ببین پیامبر کی بود،
علی کی بود، فاطمه کی بود، حسن و حسین و سجاد و ... کی بودن. چرا میای و
فقط معاویه ها رو میبینی؟ عمروعاص و یزیدها رو میبینی؟
من
که میگم این آقا نه تنها در مورد اسلام کوچکترین تحقیقی نکرده بلکه اومده
و هر مزخرفی که هر کس و ناکسی در مورد اسلام گفته به گوش جان قبول کرده و
شده اینی که الان هست. اصلا قبلا هم گفتم اگه مسیحی و یهودی و ... هم درست
دینشونو بشناسن و دقیق مطالعه کنن و بی تعصب فکر کنن به طور قطع و یقین
میان مسلمون میشن چه برسه به ما که داریم تو این دریای بزرگ شنا میکنیم و
مثل ماهی قدر آب رو نمیشناسیم.
در
آخر فقط به حق همین شب و روزای عزیز یه آرزو و دعا دارم که آقامون که همه
منتظرشیم و دیگه داره طاقتمون طاق میشه بیاد و ما رو نجات بده از این همه
جهلی که اطرافمونو گرفته. پس با هم میگیم: مهدی جان انتظار هم از نیامدنت
بی تاب شد.
عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر ماست که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 7:28 عصر
نظرات دیگران()

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 7:28 عصر
نظرات دیگران()
خیلی از ماها منتظر اومدنش هستیمَ یعنی اینطور وانمود میکنیم
و میگیم ای کاش بیاد و ما دونباله رو رهش باشیم
راست میگیم؟
ما اگه امام زمان رو قبول داریم اگه میخواهیم اونی باشیم که دوست داره
اگه چهارچوب اسلام رو قبول داریم
چرا دروغ میگیم؟چرا نماز نمی خونیم یا اگه میخونیم راحت قضا میشه
چرا پدرو مادرو اذیت میکنیم؟چرا غیبت میکنیم تهمت میزنیم نگاه بد میکنیم چرا چرا و هزاران چرای دیگر
ولی هیچوقت عمدا دستامونو رو اتیش نمیگیریم چون ایمان داریم میسوزونه
ولی این کارهای بد را راحت انجام میدیم
علتش ایمان ضعیف نیست؟
حرفهای قشنگی بلدیم
ولی به حرفهامون ایمان داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 7:26 عصر
نظرات دیگران()
|
|
|

می روم راهی بلند تا سراپرده ی عشق شوق دیدار من امید من است.... خانه ی عشق کجاست؟ خانه ای دور ولیکن نزدیک خانه ای شاید پشت آن تپه ی دور باز کدامین تپه؟؟؟ منمو دشت رفیع منمو فکر غریب خانه ی عشق کجاست؟ من گم شده ی عشق در این دشت گذرم زین افکار گذرم از خود و لیک... خانه ی عشق کجاست؟ گذری تازه به دنیا نگهی تازه به فردا غصه ای تازه به شبها در وجودم عاشق بی عشق مجنون بی لیلی فرهاد بی شیرین منم عاشق نه اما فرهاد هنوز زنده و نرفته بر باد خانه ی عشق کجاست؟ یک لحظه سکوت یک لحظه نگاه یک لحظه حضور سر انجام بگرفتم سر حلقه ی عشق عشق من پیدا شد معبود من پیدا شد......
|

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 7:25 عصر
نظرات دیگران()
از خدا نخواه که توی دنیا کسی رو داشته باشی...از خدا بخواه که همه ی دنیای کسی باشی :-X
*********************************************************
فرق تو با اشک میدونی چیه؟؟؟
اشک از چشم میوفته ولی تو نه!!
********************************************************
هر
وقت تنها شدی ستاره هارو بشمار..اگر کم اومد قطره های بارون رو
بشمار...اگه بند اومد رو رفاقت من حساب کن چون نه کم میاد نه بند میاد
********************************************************
قلبم واسه تو..ولی موظب باش که نیوفته بشکنه..نه به خاطر اینکه قلب منه، به خاطر اینکه تو توشی
*******************************************************
عاشقی 1 شبه و پشیمانی هزار شب...حالا هزار شب پشیمونم که چرا یک شب عاشق نشدم..
******************************************************
زندگی عشق است..عشق افسانه نیست...آنکه عاشق آفرید دیوانه نیست...عشق آن نیست که کنارش باشی..عشق آنست که به یادش باشی...
*****************************************************
تو را چون خواب و رویان دوست دارم...تو را چون عطر گلها دوست دارم....اگر از درد تنهایی بمیرم...تو را تنهای تنها دوست دارم..
*****************************************************

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در شنبه 87/1/17 و ساعت 7:24 عصر
نظرات دیگران()
به او بگویید دوستش دارم
حتی اگر کوچه باغ آشنایی را
دیگر با من قدم نزند
به او بگویید دوستش دارم
حتی اگر لحظه های خاطره را
دیگر با من ورق نزند
***
به او بگویید دوستش دارم...
و دوست داشتنم را نقاشی کرده ام
و نگاه دوست داشتنم را
تا اشتیاق غربتش
رنگ عشق زده ام
به او بگویید دوستش دارم...
و صدای دوست داشتنم را
تا حکایت هر چه رفت
نقش خاطره زده ام
به او بگویید دوستش دارم...
تا دلم جز او برای کسی تنگ نشود
و قطره قطره نفسهایم برای او باشد
به او بگویید دوستش دارم...
و دوست دارم از پنجره تنهای دلم
تمام گل سرخ های باغ را
به یاد او عاشق شوم

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:49 صبح
نظرات دیگران()
وقتی که پلک خوابهایم.....
به صبحی افتابی گشوده شد
............ تو را دیدم
که با لبخندی از جنس ارامش مرا گرم کردی
........و من که تشنه سوختن بودم
در سپیده ای لبریز از عطر و نور عشق بیدار شدم
حالا در خواب و بیداری....
و درخلوت دلم فقط به تو فکر می کنم
به تویی که هر روز که می گذرد
های های گریه هایت باران عشق می شود
و بر سر و روی تنهایی من می بارد
(به زیباترین گل زندگیم )

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:48 صبح
نظرات دیگران()
سلام
دوستان . خب اینطوریه دیگه . اینهمه وبلاگ به اسلام و قرآن و پیامبر و
عزیزانش اهانت میکنند ؛ بدون اینکه کسی از آنها بد بگوید و مسئولین سایتها
به آنها اعتراضی کنند ولی من به جرم اینکه به این اهانتها جواب میدهم باید
توسط مسئولین محترم میهن بلاگ فیلتر شوم و وبلاگ خودم را در این سایت
بازسازی کنم. از تمام دوستانی که به درخواست من در مورد مطلب اعتراض آمیزی
که در کامنتهایشان برایشان گذاشته بودم ترتیب اثر دادند تشکر میکنم و ان
شاء الله اجرشان با خدا باشد.
و
اما بعد در یکی از سایتهای به اصطلاح ردیه نویس مطلبی دیدم . با همین نام
که در بالای متن میبینید: « آیا واژ? «نکاح» اهانت به زنان است؟».
از
دوستان غیر مذهبی که این وبلاگ را میخوانند خواهش میکنم که اگر روزی مطلبی
دیدند که با عباراتی چون "آخوندها حقیقت را وارونه جلوه میدهند" ، "اسلامی
که به ما نشان میدهند اینطوری نیست" یا "تاریخ اسلام را به صورت تحریفشده
به ما نشان میدهند" سعی در هیجانزده کردن مخاطبان دارند ، فوری چشم خود را
نبندند و ابتدا مطلب را به لحاظ منطقی بررسی کنند. چه بسیارند تحریفگرانی
که با همین حرفها طرف مقابل را خام میکنند و بعد کوهی از دروغ و افترا را
به خوانندگان تقدیم میدارند به این مطالب توجه کنید:
« آیا
میدانید واژ? نکاح که آخوندها همیشه در خطبه عقد برای ازدواج جوانان این
سرزمین میخوانند به چه معناست؟ اینها حتی در مراسم ازدواج هم به جوانان ما
اهانت میکنند.
معنی واژ? نکاح برابر است با واژ? F U C K .
آیا درست است که در مراسم ازدواج به اسم خواندن خطبه عقد به جوانان این مرز و بوم اهانت شود؟»
و اما جوابی به این دروغها:
_
نکته انحرافی از همان جایی مشخص میشود که نویسنده یاوه گو برای ترجم? یک
واژ? عربی به سراغ زبان انگلیسی میرود در حالی که زبان فارسی خیلی به زبان
عربی نزدیکتر است ، چرا باید یک واژ? عربی را به زبان انگلیسی برای فارسی
زبانان برگردانند؟
_فرض
محال بگیریم که واژ? نکاح در یکی از معانی خود مترادف این واژه باشد ؛ یک
واژه ، در یک جمله معنی پیدا میکند. آیا اگر کسی شما را «خر» بنامد شما به
این خاطر که یکی از معانی «خر» ، "بزرگ" است ، فکر میکنید به شما توهینی
نشده است؟ شما میتوانید به «دفتر» مدیر دانشگاه یا آموزشگاهتان وارد شوید
ولی آیا میتوانید به «دفتر» مشقتان هم وارد شوید؟!این لغات فارسی هستند ؛
شما حسابش را بکنید که معنای لغات در زبان عربی که کاملترین زبان است و با
تغییر فتحه و کسره و ضمّه معنی لغت زیر و رو میشود چگونه است.
_صد
البته نویسنده این مطلب لغت را به عمد معنای ناصحیح کرده است. برای یافتن
معنی این لغت به سراغ فرهنگ المورد که تألیف یک نویسند? عرب به نام «روحی
البعلبکی» است میرویم:
نکاح: ازدواج ، عروسی ، پیوند زناشویی.
_ ببینید این نویسنده چقدر پست و حقیر است که به جای آوردن معنای اصلی واژه چنین دروغی میبافد. ضمن اینکه نویسنده از کلم? S E X نیز که
به معنای داشتن رایطه جنسیست استفاده نمیکند بلکه برای تحریک خوانندگان از
واژه ای استفاده میکند که به معنای تجاوز کردن است یا در واقع رابطه جنسی
وحشیانه را در ذهن انسان تداعی میکند . البته من زبان انگلیسیم زیاد خوب
نیست ولی آنقدری عربی میدانم که بفهمم ، نکاح هرگز به چنین معنایی نبوده
است.
خدایا امروز با وجود این یاوه گویان خودت به داد دینت برس زیرا دشمنانت حتی به ما حق پاسخگویی را هم نمیدهند!

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:48 صبح
نظرات دیگران()
باز هم سلام دوستان.
یکی از مسائلی که بسیار در سطح جامعه حتی بین
مسلمانان از آن سخن میرود اینست که با آمدن اسلام ایران عظمت خود را از
دست داد. خب بیایید با چشمی بازتر به مسئله بنگریم:
اول اینکه
ایران پیش از این هم در عصر سلطه یونانیها برای مدتی دراز استقلال خود را
از دست دادند چنانکه زبانشان هم تغییراتی کرد. هر چند شورش پارتیها خیلی
زودهنگام صورت گرفت ولی خیلی طول کشید تا سراسر ایران را فراگیرد . پس این
امر پیش از این نیز صورت گرفت ولی سوال اینست که چرا تا اولین شورش
ایرانیان پس از اسلام سالها طول کشید(اولین شورش رسمی در زمان مأمون عباسی
صورت گرفت)؟ چرا ایرانیان حتی با عربها در تغییر حکومت از اموی به عباسی
همکاری کردند؟ساسانیان با مردم چه کرده بودند؟ خوشبختانه تاریخ گویای جواب
است. در واقع مردم ایران به جایی رسیده بودند که دیگر امیدی به اشراف
زادگان و زورمندان خود نداشتند.
دوم آنکه هر قومی عصر اوجی دارد و قومی
پس از قوم دیگر ابرقدرت میشود:روزی سومر تا آشور ، روزی ایران هخامنشی ،
روزی روم ، روزی قوم عرب ، روزی قوم ترک و بعد مغول در اوج قدرت قرار
گرفتند و امروز میبینیم ابرقدرتها غربیند و از قاره هایی دیگر(به غیر از
چین)چرا از بین اینهمه ابرقدرت که بر شما مسلط شدند فقط با اعراب مشکل
دارید؟ (البته با انگلیس هم مشکل دارند و اسلامگرایان را به انگلیسی بودن
هم محکوم میکنند ولی خودشان برای ویزای انگلیس جان میدهند!)
سوم
اینکه ایران پیش از اسلام کشوری بود طبقاتی که مرفهان بیدرد در آن حق
تحصیل داشتند پس مسلم است که در علم به هیچ جای خاصی نرسیدند برعکس آنچه
تحریفگران تاریخ میگویند در عصر ساسانی ایرانیان در علم در سطح بالایی
قرار نداشتند و از مهندسین رومی استفاده میشد(ر.ک ایران در زمان ساسانیان
آرتور کریستینسن) ایران ساسانی در طول چهارصد سال به غیر از نوابغ نظامی و
سیاسی (که اگر نداشت زودتر سقوط میکرد) فقط نام درخشان بزرگمهر را در
تاریخ به نام یک دانشمند بزرگ ثبت کرده است ولی در ایران پس اسلام آن هم
در شرایطی که کشوری به نام ایران وجود نداشت ما در هر زمینه ای دانشمند
بزرگی داریم : در نجوم خواجه نصیرالدین طوسی و عمرخیام در ریاضی ابن هیثم
،خوارزمی بوعلی و ابو ریحان و ... در شیمی باز هم ابوریحان و دیگران در
پزشکی از همه مشهورتر ابوعلی سینا و سایرین و در زمینه ادب و هنر که لیست
بزرگی را باید ردیف کرد... بد نیست بدانید که ژان ایرانیها برای اینکه
حرفشان در برابر این استدلال ضایع نشوند ادعا میکنند که در کتابخانه های
پارس پر بود از کتب علمی پس چرا هیچیک از کتب حتی اسمشان هم در جهان
پراکنده نشد؟ حال آنکه در همان عصر سقوط ایران علمای غرب با شنیدن آوازه
علم اسلامیان به شرق میامدند.
چهارم اینکه باید پرسید مگر ایران
قبل اسلام چه عظمتی داشت آیا عیب نیست که حکومت ساسانی با دو جنگ آنهم فقط
در جنوب غرب و مرکز ایران ساقط میشود؟ مسلم است که در ان عصر دیگر ایران
تابع ساسانیان نبود و خیلی از ایالات خودسر یا حتی ملوک الطوایف شده بودند
لذا سپاه اسلام فقط با دو جنگ کار ساسانیان را تمام کرد و اگر کوههای
البرز نبودند همان موقع سراسر ایران را تسخیر مینمود حتی خود یزدگرد سوم
نیز توسط یاغیان بر حکومتش تحت تعقیب قرار گرفت و در غربت کشته شد ... در
عین حال باید توجه داشت که ایران در عصر صفویه به مقام عصر ساسانی خود
بازگشت و توانست خود را در برابر ابرقدرتی چون عثمانی که بالهای گسترده
خود را بر بخشهایی پهناور آسیا ،اروپا و آفریقا گسترده بود، حفظ کند و با
صلابت از پیشروی عثمانیها از غرب و روسها از شمال و پرتغالیها و بعد
انگلیسیها از جنوب و ازبکها از شمال شرق جلوگیری نمود انچه باعث ضعف ایران
شده است درست مثل عصر ساسانی حکومتها کوتاهی بود که پس از صفویه به سرعت
میامدند و میرفتند:افشاریه ، زندیه ، قاجاریه ، پهلوی همه در طول چند سال
آمدند و رفتند؟ این تغییر حکومتها در زمانی بود که استعمار چنگالش را بر
رخسار جهان میکشید. پس علت ضعف امروز ما اسلام نیست بلکه به خواب رفتن
ایرانیان و شرقیان در زمان استعمار غرب بود.

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:47 صبح
نظرات دیگران()
چرا اسلام محکوم است؟
حتما
برای جوانان جای سؤال است که چرا با وجود این همه خشونتی که در سایر دینها
دیده میشود، این اسلام است که محکوم به خشونت میشود؟ برای پاسخ به این
سؤال توجهتان را به موارد زیر جلب میکنم:
?. تا
چند قرن پیش، مسلمانان تا قلب اروپا پیش رفته بودند و عثمانی تا نزدیک شهر
وین پیش رفته بود. کشورهای اروپایی وحشت بسیاری از عثمانی داشتند و این
باعث شد که با هم متحد شوند و با قرنها مبارزه عثمانی را که کم کم سلاطین
بی لیاقتی زمام امورش را در دست گرفته بودند، در پایان جنگ جهانی اول دچار
فروپاشی کنند و تقریبا تمام متصرفات اروپایی او در این سالیان از آن
جداشد. پیش از این هم مسلمین در زمان امویان، اسپانیا و جنوب فرانسه، را
متصرف شده بودند. غربیها به خوبی با روحی? پیشرفتی که اسلام دارد و باعث
شد که اقوام ضعیف و ناتوانی چون اعراب و ترکها به این فتوحات برسند، آشنا
هستند و نمیخواهند دوباره روزی را ببینند که مسلمین به اوج رسیده باشند.
شاید
بگویید، مسلمین که دیگر قدرتی ندارند. اتفاقا غربیها نیز با مطالع? تاریخ
اسلام میبینند که مسلمین بعد از دو حمل? وحشتناک مغولها و تیمور، که تمام
قوای مسلمین را ،مگر آنچه در مصر و غرب سوریه بود، منهدم کرد؛ دوباره به
قدرت دست یافتند و سه حکومت قدرت مند در هند، ایران و عثمانی ایجاد کردند
که عثمانی از جنوب تا مصر از غرب تا مراکش و از شمال غرب تا دروازه های
وین پیش رفت. البته حال و روز امروز مسلمین خیلی بهتر از وضعیتشان بعد
تهاجمات، مغول و تیمور است، پس غربیها بسیار نگرانند که مسلمین دوباره
برخیزند.
با
این اوصاف غربیها با این تهمتهای ناروا سعی دارند هم جوانان مسلمان را از
اسلام منزجر کنند و هم غیرمسلمانها را بر ضد اسلام بسیج کنند.
?.
از سوی دیگر، تبلیغات و رسانه ها و شرکتهای بزرگ، در دست غربیها و
یهودیهاست و آنها با تمام قوا بر ضد اسلام مسلمین مطلب مینویسند. غربیها
حتی بازیهایی میسازند که در آنها، بچه ها باید به طرف کسانی که به عربی
حرف میزنند یا مسلمانند شلیک کنند. جالب اینکه این گونه تبلیغات در ایران
هم با استقبال کامل روبرو میشود.
در این شرایط مسلمین قادر نیستند که در برابر این تبلیغات گسنرده، تبلیغ زیادی بکنند، زیرا امکانات کمتری در اختیار دارند.
از
سوی دیگر، در این راه، غربیها و صهیونستها دست به تحریف تاریخ و حقایق نیز
میزنند و حقایق ناب اسلام را و تاریخ پرشکوه زندگی را خدشه دار جلوه
میدهند! واقعا در عجبم که چگونه پیامبر را در ماجرا نبرد با خیبریان و بنی
قریظه محکوم جلوه میدهند! در حالی که تمام مدارک موجود حقانیت پیامبر را
در این جنگها نشان میدهند.
اکنون
با این اوصاف فقط میتوانیم از جوانان بخواهیم که در مورد دینشان تحقیق
بیشتری کنند و تاریخ خودشان را به خوبی بشناسند تا در دام انحرافگران
نیفتند. یادمان باشد که معیار ما برای هر چیز قرآن است و هر عملی که در
تضاد با قرآن بود و از اسلام نقل شد، را باید رد کنیم زیرا عملی که
غیرقرآنی باشد ضداسلامیست.

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در جمعه 87/1/16 و ساعت 6:45 صبح
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ