سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به او بگووید 
به اوبگویید دوستش دارم با صدای آهسته ، آهسته تر از صدای بال پروانه ها

به اوبگویید دوستش دارم با صدای بلند ، بلندتر از صدای پروتز کبوتران عاشق

به اوبگویید دوستش دارم با هیچ صدایی ، چون فریاد دوستت دارم نیاز به صدای

باند یا کوتاه ندارد ، فریاد دوستت دارم را میتوان با تپش یک قلب عاشق به

تمام جهانیان رسانید،

پس بگذار بدون هیچ صدایی به او بگویم دوستش دارم


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 5:9 عصر
نظرات دیگران()
6کلیپ از یانگوم 

سلام دوستان گرامی  امید وارم حال

شما خوب باشه انشاءالله

این بار من برای شما ? کلیپ زیبا از یانگوم در این وبلاگ قرار داد ه ام

که امید وارم از این کلیپ ها هم خوشتان بیاد.

برای دیدن این کلیپ ها به برنامه ی FLV یا برنامه ی

Media Player Classic نیاز دارید

کلیپ اول یانگوم:

دانلود کلیپ اول یانگوم

کلیپ دوم یانگوم:

دانلود کلیپ دوم یانگوم

کلیپ سوم یانگوم:

دانلود کلیپ سوم یانگوم

کلیپ چهارم یانگوم:

دانلود کلیپ چهارم یانگوم

کلیپ پنجم یانگوم:

دانلود کلیپ پنجم یانگوم

اینم کلیپ اخر از یانگوم:

دانلود کلیپ اخر از یانگوم


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 5:7 عصر
نظرات دیگران()
55حدیث درباره امام زمان 
.نفع بردن از من در زمان غیبتم مانند نفع بردن از خورشید هنگام پنهان شدنش در
پشت ابرهاست و همانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم ، همچنانکه ستارگان ایمنی 
بخش اهل آسمانند .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 181.)


2.تصرف کردن در مال دیگری بدون اجازه صاحبش جایز نیست .
(وسائل الشیعة ، ج 17، ص 309.)


3.من ذخیره خدا در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان او هستم .
(تفسیر نور الثقلین ، ج 2 ، ص 392.)


3.ملعون است ، ملعون است کسی  که نماز مغربش را به تأخیر بیندازد ، تا زمانی که
ستارگان آسمان پدیدار شوند .
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 15.)


5.هیچ چیز مانند نماز بینی  شیطان را به خاک نمی مالد ، پس نماز بگزار و بینی
شیطان را به خاک بمال .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 182.)


6.ملعون است ، ملعون است ، کسی  که نماز صبحش را به تأخیر بیندارد ، تا زمانی که
ستارگان آسمان محو شوند .
(بحارالأنوار ، ج 52، ص 16.)


7.هر یک از پدرانم بیعت یکی از طاغوتهای زمان به گردنشان بود ، ولی من در حالی
قیام خواهم کرد که بیعت هیچ طاغوتی به گردنم نباشد .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 181.)


8.من آخرین جانشین پیامبر هستم ، و به وسیله من است که خداوند بال را از خاندان و 
شیعیانم دور می سازد.
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 30.)


9.هر کس در اجرای اوامر خداوند کوشا باشد ، خدا نیز وی را در دستیابی به حاجتش
یاری می کند .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 331.)


10.سنت تخلف ناپذیر خداوند بر این است که حق را به فرجام برساند و باطل را .
نابود کند ، و او بر آنچه بیان نمودم گواه است .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 193.)


11.برای زود فرارسیدن فرج ( و ظهور ما ) زیاد دعا کنید ، که آن همان فرج و گشایش
شماست .
(کمال الدین للصدوق ، ج 2 ، ص 485.)


12.اگر خواستار رشد و کمال معنوی  باشی هدایت می شوی ، و اگر طلب کنی می یابی .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 339.)


13.ما در رعایت حال شما کوتاهی  نمی کنیم و یاد شما را از خطر نبرده ایم ، که اگر
جز این بود گرفتاریها به شما روی می آورد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند .
پس از خدا بترسید و ما را پشتیبانی کنید .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 175.)


14.و اما در پیشامدها و مسایل جدید به راویان حدیث ما مراجعه کنید ، زیرا که آنان
حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 181.)


15.اگر از خداوند ( صاحب عرت و جلال ) طلب آمرزش کنی ، خداوند تو را می آمرزد .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 329.)


16.همانا خدایتعالی مردم را بیهوده نیافریده و بدون تکلیف و جزا رهایشان نکرده
است .
(الغیبة للشیخ الطوسی ، ص 174.)


17.هر یک از شما باید به آنچه که او را به محبت ما نزدیک می سازد عمل کند ، و از
آنچه که مورد پسند ما نیست و ما را خشمناک می سازد دوری جوید .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 324.)


18.خداوندا ! وعده ای را که به من داداه ای ، برآورده کن و امر قیام مرا تمام فرما .
قدمهایم را ثابت بدار و در سایه قیام من ، جهان را پر از عدل و داد کن .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 13.)


19.شهادت می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و ملائکه آسمان و صاحبان علم نیز
شهادت می دهند ، آن خدایی  که به عدل و داد قیام می کند ، نیست خدایی جز او که
مقتدر و حکیم می باشد ، و همانا دین نزد خدا اسلام است .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 16.)


20.ایمان خداوند عز و جل و بندگانش قرابت و خویشاوندی تیست ، و هر کس که مرا 
انکار کند از من نیست .
(الغیبة للشیخ الطوسی ، ص 176.)


21.پناه به خدا می برم از نابینایی  بعد از روشن بینی ، و گمراهی بعد از هدایت ، و
از اعمال ناشایسته و اتنه های نابود کننده .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 190.)


22.شیعیان ما هنگامی به فرجام نیک و زیبای خداوند میرسند که از گناهانی که نهی
شده اند ، احتراز نمایند .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 177.)


22کفایت در کارها و عنایت و سرپرستی در همه امور را تنها از خدایتعالی خواهانم .
(بحار الأنوار ، ج 25، ص 183.)


قلبهای ما جایگاه مشیت الهی است ، پس هر گاه او بخواهد ما هم می خواهیم .
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 51.)


25.اگر نبود که ما دوستار صلاح شما هستیم و به شما لطف و مرحمت داریم ، همانا به
شما توجه والتفات نمی کردیم .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 179.)


26.من مهدی هستم ، منم قیام گر زمان ، منم آنکه زمین را آکنده از عدل می سازد ،
آنچنان که از ستم پر شده بود .
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 2 .)


27.ستمکاران پنداشتند که حجت خدا نابود شدنی است ، در حالی که اگر به ما اجازه
سخن گفتن داده می شد ، شک و تردید از میان برداشته می شد .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 4 .)


28.من صاحب حقم ... علامت ظهورم زیاد شدن آشوب ها و فتنه هاست .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 320.)


29.علم و دانش ما به خبرهای  شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده
نمی ماند .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 175.)


30.دین از آن محمد (ص ) و عدایت از آن علی امیر المؤمنین (ع ) است ، زیرا عدایت
مال اوست و در نسل او می ماند تا روز قیامت .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 160.)


31.کسی که نسبت به ما ظلم ورزد ، از جمله ستمکارانی است که مشمول لعنت خدا است ،
چرا که خدا فرموده است : " آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمکاران است " .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 182.)


32.من و تمامی پدرانم ... بندگان خداوند عز و جل هستیم .
(بحار الأنوار ، ج 25، ص 267.)


33.سجده شکر از لازم ترین و واجب ترین مستحبات است .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 161.)


34.هر گاه خداوند به ما اجازه دهتد که سخن بگوییم ، حق ظاهر خواهد شد و باطل سست و
ضعیف شده و از میان شما خواهد رفت .
(بحار الأنوار ، ج 25، ص 183.)


35.دختر رسول خدا (ص ) برای من سرمشق و اسوه ای نیکوست .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 180.)


36.زمان ظهور و فرج ما با خداست ، و تعیین کنندگان وقت ظهور ، دروغگویانند .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 181.)


37.از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید ، برماست که شما را 
از سرچشمه سیراب برگردانیم ، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود ، در پی 
کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید و مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که
روشن است به طرف ما قرار دهید .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 179.)


38.ظهوری نیست مگر به اجازه خداوند متعال ، و آن هم پس از زمان طولانی و قساوت
دلها و فراگیر شدن رمین از جور و ستم .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 478.)


39.آگاه باشید به زودی کسانی ادعای  مشاهده مرا خواهند کرد . آگاه باشید هر کس قبل
از " خروج سفیانی " و شنیدن صدای آسمانی ، ادعای مشاهده مرا کند دروغگو و افترا
زننده است حرکت و نیرویی جز به خدای بزرگ نیست .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 478.)


40.من باقیمانده از آدم و ذخیره نوح و برگزیده از ابراهیم و خلاصه محمد ( درود خدا
بر همگی آنان باد ) هستم .
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 238.)


ن 41.سیم ، خدمتکار حضرت مهدی علیه السلام گوید : آن حضرت به من فرمود : " آیا تو
را در مورد عطسه کردن بشارت دهم ؟ " گفتم : آری . فرمود : " عطسه ، علامت امان
از مرگ تا سه روز است . "
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 5 .)


42.حق با ماست و در میان ماست ، کسی جز ما چنین نگوید مگر آنکه دروغگو و افترا
زننده باشد .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 191.)


43.همانا خداوند متعال ، کسی است که اجسام را آفریده و ارزاق را تقسیم فرموده ، او
جسم نیست و در جسمی هم حلول نکرده ، " چیزی مثل او نیست و شنوا و داناست ."
(الغیبة للشیخ الطوسی ، ص 178.)


44.خداوند با ماست و به جز ذات پروردگار به چیزی نیاز نداریم ، و حق با ماست ،
پس اگر کسانی با ما نباشند ، هرگز در ما وحشتی ایجاد نمی شود ما دست پرورده
های پروردگارمان ، و مردم دست پرورده های ما هستند .
(الغیبة للشیخ الطوسی ، ص 172.)


45.دانش ، دانش ماست و از کفر کافر ، گزندی بر شما نیست .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 151.)


46.اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد - در وفای
به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق می داشتند و عهد و پیمان را محترم می شمردند ،
سعادت دیدار ما به تأخیر نمی افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل می شدند .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 499.)


47.من از افرادی که می گویند : ما اهل بیت ( مستقلا از پیش خود و بدون دریافت از
جانب خداوند ) غیب می  دانیم و در سلطنت و آفرینش موجودات با خدا شریکیم ،
یا ما را از مقامی که خداوند برای ما پسندیده بالاتر می برند ، از چنین افرادی 
نزد خدا و رسولش بیزاری می جوییم .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 487.)


48.فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از
نمازهای مستحبی ، مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 487.)


49.سجده بر قبر جایز نیست .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 490.)


50.وجود من برای اهل زمین سبب امان و آسایش است ، همچنان که ستارگان سبب امان
اهل آسمانند .
(بحار الأنوار ، ج 78، ص 380.)


51.به راستی که مقدرات خداوند متعال مغلوب مشود ، و اراده الهی مردود نگردد ، .
چیزی بر توفیق او پیشی نگیرد .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 191.)


52.اما علت و فلسفه آنچه از دوران غیبت اتفاق افتاده است ، پس خداوند عز و جل
در قرآن فرموده است : " ای مؤمنان از چیزهایی نپرسید که اگر آشکار شود ، بدتان
آید . "
(بحار الأنوار ، ج 78، ص 380.)


53.زمین خالی از محبت خدا نیست ، یا آشکار است و یا نهان .
(کمال الدین للصدوق ، ج 2 ، ص 511.)


54.هر گاه علم و نشانه ای پنهان شود ، علم دیگری آشکار گردد ، و هر زمان که ستاره ای
افول کند ، ستاره ای دیگر طلوع نماید .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 185.)


55.
بار الها ! توفیق بندگی  و دوری از گناه و نیت پاک . شناخت حرام را به ما عطا
فرما ، و با هدایت و استقامت در راهت گرامیمان بدار .
(المصباح للکفعمی ، ص 281.)


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 5:5 عصر
نظرات دیگران()
عکس عاشقانه 

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 5:4 عصر
نظرات دیگران()
دعای فرج 

اللهم کن لولیک حجه ابن الحسن العسکری صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعه وفی کل ساعه ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا

التماس دعا


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 5:4 عصر
نظرات دیگران()
یک روز زندگی 






عزیزم.و اما یک روز دیگر هم رفت
تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی
تنها یک روز دیگر باقی است
بیا و لا اقل این یک روز را زندگی کن
لا به لای هق هقش گفت اما یک روز...
با یک روز چه کار میتوان کرد
خدا گفت:
ان کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند
گویی که هزار سال زیسته است
و ان که امروزش را در نمی یابد
هزار سال هم به کارش نمی اید
و انگاه سهم یک روز زندگی را در دستا نش ریخت
و گفت:حالا برو و زندگی کن
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می درخشید
اما میترسید حرکت کند
میترسید راه برود
می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد
قدری ایستاد
بعد با خودش گفت
وقتی فردایی ندارم
نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد
بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم
ان وقت شروع به دویدن کرد
زندگی را به سر و صورتش پاشید
زندگی را نوشید
زندگی را بویید
و چنان به وجد امد که دید می تواند تا ته دنیا بدود
می تواند بال بزند
می تواند پا روی خورشید بگذارد
می تواند...........
او در ان یک روز اسمان خراشی بنا نکرد
زمینی بنا نکرد
مقامی به دست نیاورد
اما.......
اما در همان یک روز
دست بر پوست درخت کشید
روی چمن خوابید
سرش را بالا گرفت و ابرها را دید
و به انهایی که نمی شناختندش سلام کرد
و برای انها که دوستش نداشتند
از ته دل دعا کرد
او در همان یک روز اشتی کرد و خندید
لذت برد و سر شار شد و بخشید
عاشق شد و عبور کرد وتمام شد
او همان یک روز زندکی کرد
اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند
امروز او در گذشت ."کسی که هزار سال زیسته بود
نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 5:2 عصر
نظرات دیگران()
خدا............. 





گفتم:
خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر
ازدغدغهء دیروز بود و هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت
بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟
گفت: عزیز تر از هر
چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه
کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی. من
همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به
نظاره نشسته بودم.
گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟
گفت:
عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج
می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز
هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا
همیشه شاد بود.
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟

گفت:
بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز
گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست، از
این راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهی رسید.
گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟

گفت:
روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی
نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی آخر
تو بندهء من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد که
صدایم کردی.
گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟

گفت:
اول بار که گفتی "خدا" آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را
نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من اگر می
دانستم تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار می کنی همان بار اول
شفایت می دادم.
گفتم: مهربانترین خدا ! دوست دارمت ...
گفت: عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...

 
خدایا به خاطر همه عنایاتی که به من داری ازت ممنونم.
نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 5:2 عصر
نظرات دیگران()
خسته<شعر> 

خسته ام از زمزمه توی قفس
خسته ام شاید از این حجم نفس

خسته ام از خستگی از انتظار
خسته ام از زندگی در این مدار

خسته ام از غربت بی انتها
از طلوع و از غروب منتها

خسته ام از شاید از این ازارها
از زبان و زخم یار آشنا

خسته ام از غربت دشت و دیار
از عبور و فاصله? دیدار یار

خسته ام از اینهمه تکرارها
از در و هجم قفس ? دیوارها

خسته ام از قصه زخم و نمک
فاش میگریم و الله معک

خسته ام دیگر نمی خواهم غمی
از مصیبتهای دنیای دنی

خسته ام از ماه و خورشید و فلک
از همه جور و ستمهای ملک

خسته ام از رنج بی پایان دل
از همه غرقه شدن در آب و گل

خسته ام از اینهمه خسته شدن
روز و شب دنبال یک لقمه شدن

خسته ام از عشق فرهادی ولی
بیستون ها کنده ام اینجا همی

خسته ام اما ولی فرهادی ام
خسته و مجنون دل لیلائیم

خسته ام نام مرا فریاد کن


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 3:12 عصر
نظرات دیگران()
عکس طنز 

نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 3:11 عصر
نظرات دیگران()
عکس منتخب 


نوشته شده توسط مهرزاد گورکانی در یکشنبه 87/1/18 و ساعت 3:11 عصر
نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ک................س
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا